چرا علیه حجاب شوریدم

28 چرا علیه حجاب شوریدم مقررات محدودکننده و انضباطی برای اطلاع همگان توسط مسئولان زن، المقدمات، دروس اخلاقی ‌ شد. در کنار جامع ‌ پشت بلندگوها تذکر داده می اللّه کاشانی، رئیس آن مدرسه، درس اخلاق ‌ و شرعی نیز داشتیم. آیت نشست و در حالی که سر و ‌ ها دختر می ‌ گفت. او همواره روبروی ده ‌ می گفت که ‌ گفت. او می ‌ های اخلاقی را برای ما می ‌ هایش پایین بود، آموزه ‌ پلک ها بسیار سخت ‌ گاه صورت زن نامحرمی را ندیده است. آموزه ‌ تاکنون هیچ گفتند. به ما ‌ و محدودکننده بود. برای ما از حلال و حرام و نجس و پاکی می خواند (تارک الصلاة) نجس و ناپاک ‌ گاه نماز نمی ‌ آموختند فردیکه هیچ ‌ می کرد. ‌ ها چقدر زندگی را سخت می ‌ است. این آموزه شناختم که بسیار انسان خوب و مهربانی بود، اما نماز ‌ من کسی را می ی او رفته ‌ کردم؟ روزی به خانه ‌ خواند. حالا باید با او چگونه تعامل می ‌ نمی کردم که او به این استکان ‌ بودم. استکانی چای برایم آورد. با خود فکر می دست زده و چای را او دمکرده، پس چای نجس است. دنبال راهی بودمکه خودم را از نوشیدن چای نجات دهم. وقتی از اتاق بیرون رفت با سرعت چای را روی خاک گلدانی ریختم که نزدیک من قرار داشت. روزی مریض شده بودم و آن زن مهربان برایم سوپ آورد. از آن روز که چای را در گلدان نماز، مفهوم ناپاکی و کار ‌ ی ناپاک بودن فرد بی ‌ ریخته بودم دائما به آموزه اندیشیدم. اصلا نتوانستم با آن کنار بیایم و آن سوپ را خوردم. ‌ خودم می که توسط اساتید علوم دینی ‌ ها هنگامی ‌ مخالفت کردن با این گونه آموزه ای نبود. من هنوز برای مخالفت کردن استدلالی ‌ شد، کار ساده ‌ بیان می زد و کارها ‌ هاییکه روند آرام و روان زندگی را برهم می ‌ نداشتم، اما با آموزه آمدم. با خودم ‌ کرد، به راحتیکنار نمی ‌ ها را سخت می ‌ ی میان انسان ‌ و رابطه ها اطمینان یابم و ‌ گفتم که ابتدا باید از صحت و چند و چون این آموزه ‌ می بعد به آنها عمل کنم. با نماز خواندن، روسری سر کردن، دروغ نگفتن، تهمت نزدن و امثال

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2