30 چرا علیه حجاب شوریدم کنید؟ چادر می آمدند و کردند و به داخل می برخی دختران، بیرون دانشکده چادر سر می گذاشتند. تنها پاسخی پس از خروج از دانشکده نیز چادر را در کیف خود می کردم این بود که مقررات دانشکده چنین است. که از مسئولان دریافت می حجاب برای دختران دانشجو در آن ۱۳۵۷ این در حالی بودکه قبل از سال بردند، مکتوب و رسمی دانشکده آزاد بوده است. مقرراتی که از آن نام می ها نسبت به پوشش گیری نبود. در فضای عمومیکشور نیز رفته رفته سخت حجاب اخراج به بعد زنان بی ۱۳۵۹ زنان در حال افزایش بود. از سال شد. شدند و از ورودشان به اماکن دولتی جلوگیری می می ی الهیات، فضای آنجا را به به گمانم راه یافتن روحانیون به دانشکده ی الهیات، دختران ها نزدیک و شبیه ساخته بود. در دانشکده فضای حوزه شد تا آنها به کردند، اما بسیار تلاش می و پسران کنار یکدیگر تحصیل می ای از یکدیگر تفکیک و جدا شوند. اگر تعداد دانشجویان دختر و پسر گونه شد دو کلاس تفکیک شده برای ای بود که می در یک واحد درسی به اندازه شد. در غیر این صورت، دختران روی آنان تشکیل داد، این کار انجام می نشستند، که من های جلو می های آخر کلاس و پسران روی صندلی صندلی های که خودم با مبارزات و درگیری به این کار نیز اعتراض داشتم و هنگامی به عنوان یک مدرس زن در ۵۷ فراوان توانستم برای اولین بار پس از سال کلاس مختلط در آن دانشکده تدریس کنم، تأکید کردم که دختران یا روی های موازی پسران بنشینند. های جلوی کلاس، و یا در ردیف صندلی من با اصل پوشاندن موی سر مشکلی نداشتم و پذیرفته بودمکه اینکار برای زنان در شریعت اسلامی واجب است، اما نسبت به اجباری بودن و افراط در آن، مانند مجبور ساختن به پوشیدن چادر یا ممنوعیت استفاده از تنها مردان حال، نه های دلخواه، همواره انتقاد و اعتراض داشتم. با این رنگ گونه کردند. دانشجویان این ها اعتنایی نمی بلکه زنان نیز به این اعتراض
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2