31 تا برداشتن روسری؛ راهیکه پیمودم ی اعتراض نرسیده پسندیدند، اما جامعه هنوز به مرحله ها را نمی گیری سخت بود. ی دکترای خود را با موضوع حقوق تطبیقی زن در مذاهب نامه پایان به پایان رساندم ۱۳۷۷ اسلامی (محدود به حقوق زن در خانواده) در سال ای برای نقد جدی حقوق زن در فقه و شریعت اسلامی شد. و آن زمینه های آن ی احکام شرعی و پایه در دوران تدریس، تأملات جدی من درباره توانم وارد پژوهش و نقد شوم. باید بگویم آغاز شد و احساس کردم که می ی توجیه را پشت سر ی نقد و پژوهش، مرحله که پیش از ورود به مرحله گذاشتم؛ به این معناکه در آغاز، احکام شرعی را چنانکه فقه اسلامی تبیین ها کوشیدم راهی برای توجیه آن ها می پذیرفتم و در برابر پرسش کرد، می می اول دینی و بررسی چگونگی بیابم. سپس، با مراجعه به مدارک و اسناد دست های فقیهان و استنباط احکام شرعی، قدم در مسیر پژوهش و نقد استدلال نهادم. دانم، نخستین زنی من تنها زن عضو گروه فقه بودم و تا آنجا که می ی دکتری گرفتم. ی فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشنامه بودم که در رشته ی الهیات دانشگاه تهران به در آن زمان، تعداد زنان مدرس در دانشکده های دادند در کلاس رسید. به زنان اجازه نمی انگشتان یک دست نیز نمی توانستند دروس عمومی را رو، آنان فقط می مختلط تدریس کنند؛ از این کردند، تدریس کنند. این در حالی بود وارد انتخاب می که دانشجویان تازه های مختص های مختلط و هم در کلاس که مردان مدرس هم در کلاس هایی که کردند. من به این امر اعتراض کردم. تبعیض دختران تدریس می شد، بر اساس قانون مصوب نبود، بلکه آداب رایج در علیه زنان اعمال می ی الهیات و در صورت امکان ها بودکه از سوی روحانیون به دانشکده حوزه شد. ها تحمیل می به دیگر دانشکده ی رئیس دانشکده، آخوندی کهنسال بود که پیش از ریاست دانشکده
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2