37 تا برداشتن روسری؛ راهیکه پیمودم غیراخلاقی است. ویژه دختران های فراوان از برخورد مأمورانگشت ارشاد با زنان و به نمونه ی تفریح و جوان حکایت از آن داردکه این شغل، برای بسیاری از آنان جنبه ی دارد. کارکنان نهاد منحط امر به معروف و نهی از منکر در همه سرگرمی رسد که قادر به فهم پیامدهای ناگوار رفتارهای خود سطوح آن به نظر می نبوده و نیستند. در رأس این نهاد نیز روحانیت قرار دارد. ی شصت به دادگاه خانواده رفتم. در دفتر به خاطر دارم روزی در دهه های آن دادگاه با تعجب مشاهده کردم که یک آخوند، زنی را یکی از شعبه ی دادگاه بود. پس از زند. بعد فهمیدمکه آن آخوند، قاضی آن شعبه کتک می ی نهادها برآمدند. استقرار جمهوری اسلامی آخوندها در صدد تصرف همه ای برای آنان داشت؛ چراکه هدف در این میان، دستگاه قضایی اهمیت ویژه الظاهر، اجرای قوانین شریعت بود و حاکمان اصلی جمهوری اسلامی علی الظاهر»، کردند که آخوندها باید اینکار را انجام دهند.گفتم «علی گمان می که به نظام اسلامی اللّه خمینی احکام دینی را مادامی ی آیت زیرا بنا بر عقیده ی آن احکام، اعم از آسیب نرساند باید اجرا کرد، در غیر این صورت همه توان کنار گذاشت. اصول و فروع را می های حاکمیت ی این تناقض بزرگ، کسی در سال به خاطر ندارم درباره آقای خمینی با او وارد بحث و مجادله شده باشد، هرچند پس از او های وی مورد نقد قرار گرفته است. من از همسرم جدا شده بودم و او دیدگاه ی زندگی با وی، دخترم را از من پنهان کرده بود، برای واداشتن من به ادامه او نه تنها امکان نگهداری دختر خردسالم را از من سلبکرده بود، بلکه حتی داد. ی دیدنش را هم به من نمی اجازه ای ارجاع شد، که قاضی آن، زنی را ی من از قضا به همان شعبه پرونده بهره از که با اکراه مشکل خود را برای آن آخوند بی کتک زده بود. هنگامی درنگ گفت: بچه در اسلام سواد حقوقی، انصاف و اخلاق شرح دادم، بی
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2