چرا علیه حجاب شوریدم

45 تا برداشتن روسری؛ راهیکه پیمودم شد و با افزایش فشارها، ‌ تر می ‌ فشارهای حکومت بر زنان رفته رفته سخت شد؛ ‌ رغبت زنان به رعایت الگوی پوشش جمهوری اسلامیکمتر و کمتر می ها ‌ گاه به این واقعیت به طور عاقلانه توجه نکرد و سیاست ‌ اما حکومت هیچ و رفتارهای خود را تغییر نداد. من به عنوان یک زن، شاهد افزایش خشم در زنان و جوانان بودم و فکر داران باید به حکومت هشدارهای جدی ‌ ویژه از میان دین ‌ کردم افرادی به ‌ می های دینی نوشتم و کوشیدم آن را به ‌ هایی با استدلال ‌ بدهند. چند بار بیانیه داران و روحانیون برسانم، تا شاید این هشدارها زنگ ‌ امضای برخی دین خطری برای حکومت باشد، اما هرچه کوشیدم، کمتر به نتیجه رسیدم. تر ‌ به نظر من واقعیتی بزرگ در پیرامون ما جریان داشت و اتفاقی بزرگ ای نازک در حال شکلگرفتن بود، اما انگار، نه چشمان حکومت آن ‌ زیر لایه کردند. ‌ داران آن را حس می ‌ دید و نه بسیاری از روحانیون و دین ‌ را می کرد، هرگاه زنی به خاطر ‌ هرگاه که مأموری در خیابان به زنی توهین می کشان به ‌ گرفت و هرگاه زنیکشان ‌ شکل لباسش مورد ضرب و شتم قرار می ها را ‌ ها و شکستن ‌ شد، من صدای ترک خوردن ‌ «ون گشت ارشاد» برده می شد، آن قدر خردکه هیچ ‌ شکست، خرد می ‌ شنیدم. خیلی چیزها داشت می ‌ می ها را دوباره به یکدیگر پیوند زد. ‌ شد آن خرده ‌ گونه نمی حکومت دینی در این میان فاقد بینایی، شنوایی و هشیاری لازم بود و هاست. ‌ هنوز هم فاقد این ویژگی ی دین، شریعت و فقه ‌ همزمان با مطالعات و تحقیقات نظری در حوزه ی عینی و عملی ‌ اسلامی، از این امکان بزرگ نیز برخوردار بودم که تجربه شریعت اسلامی و پیامدهای آن را پیش روی خود داشته باشم. به عبارت زیستم و به دیگر ‌ کردم و هم با آن می ‌ دیگر، هم در این زمینه تحقیق می سخن، پژوهش من هم نظری بود و هم عملی. از یک سو در جامعه شاهد

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2