چرا علیه حجاب شوریدم

51 جنگ خونین با زنان منتشر ۱۴۰۱ که در یازدهم مرداد 1 بیست نفر آن را امضاکردند. در این بیانیه آمیزش هشدار ‌ های خشونت ‌ شد، به حکومت نسبت به پیامدهای سیاست ها به حکومت داده شده است. آنچه ‌ دادیم، هشدارهای زیادی در طول دهه اعتنا به ‌ توجهی حاکمیت بی ‌ تر ساخته، بی ‌ وضعیت ایران را همواره وخیم توجهی به پیامدهای رفتارها و ‌ علم و دانش، به اینگونه هشدارها و حتی بی انگارد، تجربه ‌ های خویش بوده است، حاکمیتی که علم را پوچ می ‌ سیاست های حدیث و بیش از آن سر در خرافات ‌ گیرد و سر در کتاب ‌ را به هیچ می دارد. وقتی اعلام شد که مهسا امینی، دختر کرد در تهران فقط به دلیل اینکه کمی از موهای سرش از روسری بیرون بود، بازداشت شده و در بازداشتگاه گشت ارشاد به کما رفته، من نیز همانند بسیاری از هموطنان، عصبانی و های نامعقول حکومت به ‌ گیری ‌ برانگیخته شدم. جامعه اکنون در اثر سخت ها را نداشت. بدیهی ‌ ای رسیده بود که دیگر تحمل این گونه مصیبت ‌ مرحله است که انتظار جامعه همواره از حکومت، عمل کردن به وظایفی بوده که رود؛ نه آنکه به جای مبارزه با فساد، تلاش برای ‌ از یک حکومت انتظار می حاکم ساختن عدالت، دفاع از حقوق شهروندان و تأمین معیشت مردم، به جنگ با زنان بپردازد. برای هیچ کس قابل قبول نبوده و نیست که حکومت به جای انجام وظایف خود، دست به اعمالی بزند که جامعه و ذهن مردم را مشوش سازد. برای هیچکس و بهگمان من حتی برای بسیاری از نیروهای پلیس قابل قبول نبوده و نیست که پلیس و مأموران حکومتی به جای تأمین امنیت و دفاع ویژه زنان و نوجوانان، خود به عامل ناامنی و ‌ از حرمت و کرامت مردم، به شکنی تبدیل شوند. دو سه روز طول کشید تا اعلام شد که مهسا ‌ حرمت تن از فعالان مدنی و سیاسی، سایت خبری- ۲۱ ی ‌ . «حکومت تحمیل حجاب را از دستورکار خارجکند»؛ بیانیه 1 ی یک) ‌ . (پیوست شماره ۱۴۰۱ مرداد ۱۱ ، تحلیلی زیتون

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2