چرا علیه حجاب شوریدم

75 جنگ خونین با زنان ها و ‌ به ناسزاگویی، هل دادن، کشیدن خودم و کیفم و ضربه زدن به دست دانستم بهتر است چه واکنشی نشان دهم. مقاومت زیادی ‌ بدنم. من نمی نکردم و به ضربات آنان واکنشی نشان ندادم. فقط با صدای بلند گفتم: چه اید. ‌ کنید؟ همین الان در اینجا مراسم ختم دختری است که او را کشته ‌ می خواهید مرا هم بکشید؟ ‌ حالا همین جا می شد. حدود پانزده متر به این ترتیب مرا ‌ ها سرشان نمی ‌ آنها این حرف به یک سوی کوچه عقب راندند و فیروزه مرا سخت نگه داشته بود که بر ها فکر کردم ‌ زمین نیفتم. همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد. در همان لحظه که اتفاق مشابه آنچه در حال وقوع بود، موجب مرگ آرمیتا و مهسا شده رسید که مأموران هیچ ابایی از اینکه برای من اتفاقی بیفتد ‌ است. به نظرم می ی ناگوار جلوگیری کرد ‌ داری من بود که از یک حادثه ‌ ندارند. شاید خویشتن ی فیروزه بود که این حادثه اتفاق نیفتاد. ‌ و یا شاید محافظت سرسختانه داری مانع یک اتفاق ‌ توانستم حتی با خویشتن ‌ گمان اگر تنها بودم، نمی ‌ بی ناگوار شوم. ی زیادی در آنجا شاهد ماجرا بودند. ناگهان به در پارکینگ یک خانه ‌ عده رسیدیم که باز بود و مرد و زنی که مقابل آن ایستاده بودند با نگرانی از ما دانم غیر از فیروزه چهکس دیگری مرا ‌ خواستند که وارد پارکینگ شویم. نمی به داخل پارکینگ هل داد. به فیروزهگفتم: محمد چگونه ما را پیداکند؟ او از پارکینگ بیرون رفت و محمد را دید و بعد با هم به راه افتادیم. محمد گفت که مردی جلوی مسجد به او گفته بود که مأموران همسرتان را بازداشت گشتکه فیروزه را دید. ‌ کردند. او با نگرانی دنبال من می در طول مسیر بازگشت به خانه برای محمد تعریف کردم که چگونه مأموران به من حمله کردند و مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند. او بسیار ناراحت شد. این نخستین حضور من در یک مراسم عمومی پس از کشف حجابم بود. به طور ملموس و واقعی تجربه کردم که چگونه زنان در طول

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2