77 جنگ خونین با زنان اکنون دیگر آن زنگذشته نبودمکه روسری یا شال بر سر، با اجباری بودن کرد، بلکه حالا عملا در میدان بودم. من حجاب و حتی اصل آن مخالفت می یکنونی با هیجان و احساسات و یا حب و بغض این راه طولانی را تا نقطه ام. ی راه را با مطالعه و تفکر به جلو آمده طی نکردم، بلکه با اشتیاق وافر همه که کتاب بنا بر این امکان گام برداشتن به عقب برایم وجود ندارد. هنگامی ای فکری اتفاق را در فضای مجازی منتشر کردم، گویا زلزلهمسیر پیامبری افتاد. گذشته از افراد بسیاری که فکر مرا تأیید کردند، کم نبودند کسانی که آوردند. دچار نوعی شوک اعتقادی شدند و به همین جهت به من هجوم می خواستند از لطمه خوردن بر اعتقاداتشان گویا با چنگ کشیدن بر من، می گفتند: شما مجاز به بازگو کردن هر آنچهکه جلوگیریکنند. برخی از آنان می ی آنان مصلحت آن است رسید، نیستید. به عقیده در تحقیقات خود به آن می های ما نادرست باشند به چالش که باورهای مردم هرچند بنا بر پژوهش کشیده نشوند. چراکه در غیر این صورت ممکن است ناآرام شوند. شاید هم آنان برای پنهان کردن فکرهای نو و مخالف باورهای عمومی و به عبارت دیگر، دستاوردهای فکری و پژوهشی، دلایل دیگری دارند. که حجاب از سر برداشتم نیز مردانی به منگفتند که بهتر آن بود هنگامی کردی. من به آنان گفتم: «بهتر» را چه حجابی دفاع می که با حجاب از بی دانم، دهد؟ بهتر برای من آن استکه خودم آن را بهتر می کسی تشخیص می نه شما. دیگر بس استکه شما مردان «بهتر» را برای زنان تعیینکنید. ی تحقیق و پژوهش را امکه صادقانه باید نتیجه من همیشه عقیده داشته دانم. ی پژوهشگر صادق می در اختیار همگان قرار داد و این کار را وظیفه اندیشیکند. از همین رو پژوهش پژوهشگر، سیاستمدار نیستکه مصلحت خود در باب پیامبری را نیز در اختیار افکار عمومی قرار دادم، هرچند دانستم که این کار خالی از ریسک نیست. همواره تغییر وضع موجود می ویژه باورهای دینی از دشوارترین امور است و دشوار است. تغییر فکر، به
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2