80 چرا علیه حجاب شوریدم گذشت. همین نیم از انتخابات می و سال شکلگرفت، در حالیکه حدود یک روز بود که میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی و فاطمه کروبی های خود زندانی شدند. در خانه نیروهای امنیتی در صدد بازداشت ۱۳۸۹ پنج روز بعد، یعنی اول اسفند های منتهی به میدان خان و خیابان من برآمدند. آن روز هم در خیابان کریم خان عصر، راهپیمایی و تظاهراًت بود. من و محمد نیز در خیابانکریم ولی و در میان جمعیت بودیم که موبایلم زنگ خورد. پشت خط، بازجویی به تر همراه فرد دیگری در وزارت اطلاعات از من نام موسوی بود که پیش بازجویی کرده بود. برای پاسخ به یک پرسش به ۸ او از من خواستکه همان شب ساعت ساختمانی متعلق به وزارت اطلاعاتکه آدرسش را داد، بروم. من نپذیرفتم وگویی که با یکدیگر داشتیم فهمیدم که همان شب و از جزئیات گفت خواهند مرا بازداشت کنند. از آنجا که این ماجرا ربطی به موضوع کتاب می کنم. به محمد گفتم به سوی حاضر ندارد، از بیان جزئیات آن خودداری می آیند که مرا بازداشت کنند. خانه نرویم زیرا از اطلاعات دارند می یاد گرفته بودیمکه در چنین مواقعی سیمکارت خود را از گوشی موبایل دانم چقدر این اطلاعات صحت درآوریم تا موقعیتمان شناسایی نشود. نمی های ما هنوز هوشمند نبود. تصمیمگرفتیم داشت. باید یادآور شومکهگوشی به جای خانه به دفتر خانم طالقانی برویم. بازجو گفته بودکه ساعت هشت شب به ساختمان وابسته به وزارت اطلاعات بیا و از همین رو احتمال ی ما خواهند آمد. وقتی به دفتر اعظم خانم دادم که ساعت هشت به خانه رسیدیم، ساعت نزدیک هشت شب بود، اما او هنوز به دفتر نرسیده بود. های ما نیز نشان داد که هفت هشت وقتی آمد و از ماجرا مطلع شد، و بررسی ی ما رفته بودند، اعظم خانم مأمور برای بازداشتم ساعت هشت شب به خانه رویی و مهربانیگفتکه امشب باید همین جا بمانید. او برای ما پتو با گشاده
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2