82 چرا علیه حجاب شوریدم ها در مراسم رسمی و اماکن تحت نظارت، دانستم که به این زودی می امکان سخنرانی و یا حتی حضور نخواهم داشت، اما چه باک. من دیگر خواستم با شکل و شمایل گذشته در جایی حضور پیدا به هیچ وجه نمی کنم. دیگر نهادن چیزی بر سر هرچه که باشد به دستور حکومت، برایم شد. حجاب دستوری چیزی جز سرکوب آزادی، ابزار سرکوب محسوب می تواند ترین امور نمی استقلال و کرامت زن و سلب اختیار او در شخصی باشد. من تا زمانی حاضر بودم روسری یا شال یا هر چیز دیگری سرمکنمکه ی الهیات، حاضر شدم خواستم. اگر روزی برای تحصیل در رشته خودم می خواستم حتما در این رشته تحصیل حتی چادر سرمکنم، از آن رو بودکه می کنم. حالا حاضر نیستم چیزی سرمکنم، حتی اگر از حضور در همه جا منع ای که به آن کردم، از تحصیل در رشته شوم. یک روز اگر چادر سرم نمی کنم و حاضرم از همه شدم، و حالا چیزی سرم نمی علاقه داشتم محروم می چیز محروم شوم. از زمانیکه چادر سرمکردم تا امروز، مسیر طولانی و پرفراز و نشیبی را دهد که ما، زنان در جمهوری اسلامی ام. این دو مقطع نشان می طی کرده چقدر از آزادی دوریم و چقدر پوشش در تعیین سرنوشت ما مؤثر است. من معتقدم که زنان دیگر نباید اجازه دهند هیچ گروه و تشکیلاتی، اعم از ی ابزاریکند. شایسته است زنان دینی و سیاسی، از زن و پوشش او استفاده یک از متعلقات شخصی زنان، ابزار هیچ ایدئولوژی و سیاستی نباشند. هیچ از جمله لباس و کیفیت پوشش آنان نباید پرچم و نماد هیچ گروه دینی و تواند زنان را سیاسی شود،که اگر چنین شد، همان ایدئولوژی و سیاست می ی خود سازد. متعلقات شخصی هر انسانی فقط متعلق به خود اوست و برده تواند حاکمیت شخص بر آنها را از هیچ دین و سیاست و حتی قانونی، نمی وی سلبکند، چراکه در این صورت موجودیت فردی انسان به طورکلی و شود. ترین سطح نقض می اختیار و آزادی او حتی در پایین
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2