چرا علیه حجاب شوریدم

94 چرا علیه حجاب شوریدم تاپم بود. آن را امضا کردم. سپس وقتی ‌ جلسه، ضبط موبایل و لپ ‌ صورت مأمور از محمد خواستکه او نیز آن را امضاکند، محمد از من اجازهگرفت شوید؟ شما ‌ و آن را امضاکرد. به مأمورگفتم: شما چرا این طور وارد خانه می توانید آرام و باادب در بزنید، سلام کنید، حکم ‌ مأمور حکومتی هستید. می بازداشت را نشان دهید، اجازه بگیرید و وارد خانه شوید. اینگونه برای شما شود. مأمور جوان ‌ شکنی نمی ‌ بهتر است. برای مردم نیز بهتر است و حرمت دانم، شاید شما با اسلحه پشت در ایستاده باشید و تا من ‌ گفت: من چه می دانستم به حرف او باید بخندم یا نه. با ‌ وارد شوم به من شلیک کنید. نمی اید؟ یادم ‌ دانستید برای بازداشت چه کسی آمده ‌ تعجبگفتم: یعنی شما نمی نیست که او با سر به هوایی چه جوابی داد. وگوی میان محمد و مأمور جوان را نشنیده ‌ من در طول آماده شدن،گفت ام محمد گفت که مأمور را دعوت به نشستن کرده و به ‌ بودم. بعد از آزادی هایم دقتکن. تو جوانی و ‌ ام. به حرف ‌ او گفته بود: من یک معلم بازنشسته اند، درست انجام دهی، اما مراقب باش ‌ خواهی دستوراتی راکه به تو داده ‌ می که تند نروی، زیرا در آن صورت به دیوار و مانعی برخواهی خورد، که اگر النفس باشی، به سوی ما بازخواهی گشت، در غیر این صورت، تباه ‌ سلیم خواهی شد. نگریست ‌ محمد برایمگفتکه آن مأمور جوان خاموش و مبهوت به او می کرد. هنگام بیرون رفتن از خانه آن جوان، دیگر ‌ هایش گوش می ‌ و به حرف آیم. مأمور جوان گفت: شما ‌ آرام بود. محمد گفت: من هم با شما می توانید با ما بیایید. شما بعدا به اوین مراجعه کنید و مدارک لازم برای ‌ نمی کفالت بیاورید. به محمد گفتم: در خانه بمان و لازم نیست به اوین یا جای ام. امروز خیلی ‌ ها اطلاع بدهیکه من بازداشت شده ‌ دیگر بروی. باید به بچه گیرم. مأمور با صدای بلند ‌ کار داری. اگر لازم بود بیایی، با تو تماس می ها؟ گفتم: بله! ما بچه داریم. آنها ‌ ها اطلاع بدهد؟! کدام بچه ‌ گفت: به بچه

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2