۱3 بهمن احمدی امویی دو سال از برنامه ی توسعه نگذشته بود که این اتفاقات و اخت نظر الف ها خود را نشان داد. اساس مشکلی که در ایران به وجود آمد همین بود. مهم ترین مشکل ما این بودکه هنوز ماشین به سرعتِ موردنظر نرسیده ترمز کردیم. 1 اما برای پیداکردن یل این دال ال اخت ف راه به جایی نمی بری. برخی ترجیح میدهند وارد سیاست نشوند و از همان جاییکه نشستهاند به مسائل نگاهکنند و از اینکه دیگر به بازی گرفته نمیشوند رنجیده باشند. بعضی دیگر از ورود به آن ابا دارند و عدهای ساختار اقتصاد سیاسی را به پیش میکشند و تعدادی نیز پای نظامیان را و میگویند چارهای نبود جز اینکه سهمی به آنها بدهیم؛ اگر نمی دادیم ، خودشان از راههای دیگر آن را میگرفتند. خصوصیسازی یک فرایند اقتصاد سیاسی است و تعیین میکند که قرار است در اثر اجرای آن کدام گروهها منتفع شوند و منافع چه گروههایی در خطر بیفتد. برای من، به عنوان یک اقتصادخوانده و روزنامهنگاری که در حوزهی اقتصاد سیاسی فعالیت دارد، همواره این پرسش مطرح بودهکه در این مسیر چه افرادی از خصوصیسازی و مسیر و شیوهایکه طیکرده بهرهمند میشوند و با بهرهمندی آنها چه افراد و گروههای سیاسی و اجتماعیای احساس می کنند منافعشان در خطر افتاده است. در واقع، تضاد منافع اینگروهها تا چه اندازه در تعیین مسیر و روند درپیشگرفتهشده مؤثر بوده است؟ بخش عمده و اصلی این روند را باید از زبان دست اندرکاران این فرایند 35 ساله شنید، فرایندیکه به صورت مکتوب در جایی ضبط و ثبت نشده است. برای درک بهتر تبارشناسی خصوصیسازی در جمهوری و المی اس نوشتن داستان آن، بهجز مراجعه به ال اط عات و ارقام ال کتابخانهای، زم بود با این افراد گفتوگو کنم و با بهچالشکشیدن آنها در اینگفتوگوها به پاسخ درخوری دست یابم. برای ترسیم این روند با دوازده نفر از دست اندرکاران و افراد مرتبط با موضوع بیش از 35 ساعت گفتوگو کردم. هرچند میخواستم با افراد بیشتری این گفتوگوها را ادامه بدهم، در این راه ناکام بودم و نتوانستم آنها را راضی به مصاحبه دربارهی چنین موضوعاتیکنم. یکی از این افراد محسن رضایی است. 1 . گفت وگوی شفاهی با حسین مرعشی، .۱۴۰۰
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2