۱5۰ چگونه می توان یککشور را دزدید؟ ال سرمایهگذاری ک ن دارد، به میزان قابلتوجهی بهوسیلهی مدیران و افراد سیاسی گرفته میشود و دیگر توجهی به نقطه نظرات ا در ال کارشناسانیکه مث سازمان برنامه نشستهاند ندارند. این طرحها و ال پروژهها در یک بی سیاسی-اقتصادی به مرحلهی اجرا درمیآید. 86 به نظر میرسد همان تفکری که معتقد است قدرتگرفتن بخش خصوصی میتواند برای آیندهی نظام مشک التی داشته باشد، راهکار خصوصیسازی را نه در واگذاری به بخش خصوصی واقعی بلکه در ابداع روش جدیدی دیدند که درنهایت سرنخ تمام اتفاقات همچنان در دست خودش باشد. مسعود نیلی اقتصاد سیاسی و نحوهی کارکرد این نوع ساختار و ردپای آن را در خصوصیسازی و برنامهی سوم پی میگیرد: بعد از برنامهی سوم، واژهی خصوصیسازیکنار رفت و بهجایش از واگذاری استفاده میکنند. واگذاری هویت ندارد، تعهد ندارد که بگوید می خواهم آنها را به بخش خصوصی بدهم. درنتیجه، منجر شد به شرکتها و بنگاههای حاکمیتی غیردولتی، عمومی غیردولتی، نظامی، دولتی و مقدار کمی خصوصی. یک قسمت سوم هم دارد که سهام عدالت است. سهام عدالت ۴۰ درصد بهترین بنگاهها را دارد. شصت بنگاه را از میان کل بنگاههای کشور انتخاب کردند و نامش را گذاشتند سهام عدالت. گفتند که کوپنی است. چه کسی میداند که مالک این بنگاه است؟ یک کاغذ دستشان است که این سهام عدالت است؟ چهکسی دارد بنگاه را اداره میکند؟ نمیخواهم بهطور مطلق بگویم، اما بنگاهداری در کشور ما بهمعنی بنگاهداری متعارف در دنیا که با بهرهوری بتوانید برای خود سود بیاورید نیست و اص الا موضوعیت ندارد. باید رانتی بگیرید و رانتی بدهید. این فرایند تماما مبادلهی رانت است. در مبادلهی رانت بهره وری وجود ندارد. رانت را میگیرید تا رانت را بدهید. از او پرسیدم موضوع اهلیت در خصوصیسازی به شیوههای مختلف و با کلمات متعددی مطرح شده است. این اهلیت از کجا آمده است؟ در پاسخ به شرایط برنامهی سوم اشاره میکند و میگوید: از آن مرحلهایکه در برنامهی سوم واژهی خصوصیسازی وارد ادبیات قانونی و اقتصاد سیاسی کشور شد. درواقع، رد آن را میتوان از آنجا پی گرفت. بنا بر پیشنهاد و مفاد برنامهی سوم، سازمان 86 . همان، ص .3۲۱
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2