۱68 چگونه می توان یککشور را دزدید؟ ال ت ش میکنند برای خودشان طبقهی اجتماعی خلق کنند. در طول شصتهفتاد سال گذشته از همه عریانتر آقای احمدینژاد بودکه اینکار راکرد و با سرعت و حجم وسیعی از توزیع ثروت در میان نزدیکان و دوستان و وفاداران خود، طبقهسازی اجتماعی و حامیپروری را رواج داد. طبقهسازی خیلی صریح و آشکاری را شروعکرده بود. در ایران سیاستمداران برای ایجاد طبقهی جدید اجتماعی وفادار به خود چند مکانیسم دارند. این را سعید لی ز میگوید که ال معتقد است یکی از مهمترین اهداف خصوصیسازی حامیپروری و طبقهسازی در جمهوری المی اس است: انحصارات دولتی و سیطرهی دستگاههای امنیتی بر تصمیمات اقتصادی که نمونهی عینی آن را در بانکها میبینیم. هیچ بانکی در ایران تأسیس نمیشود، مگر اینکه وفادار به حاکمیت باشد و سهم روشنی از داراییهای خودش را به حاکمیت بدهد. در زمان شاه این عدد ۲۰ ال درصد بود و ا ن بین 3۰ تا ۴۰ درصد شده است. این ادعا به این مفهوم استکه دستگاهها و نهادهای حکومتی باید در آن سهم داشته باشند. بانک رسما و ظاهرا خصوصی است، اما بهصورت مستقیم و غیرمستقیم این نهادها یا نمایندگان و افراد مورد اعتمادشان در آنجا سهام دارند . درحالحاضر و در هیچ بانکی نمیتوانید یک عضو هیئتمدیره را بدون تأیید یک نهاد امنیتی استخدام کنید. درحالیکه رسما یک شرکت خصوصی است و نباید چنین روندی دربارهی آن طی شود. البته دلیل حضور نهادهای امنیتی را اینطور توجیه میکنند که بهدلیل حساسیتهای نظام بانکی و اهمیتیکه برای ساختار کشور دارد و خطراتیکه میتواند به وجود بیاورد، نهادهای امنیتی و نظامی بر آنها اشراف دارند که مبادا خطری نظام را تهدید کند، اما در همین اشراف و العاتی اط نظامی و در سایهی حمایت و همراهی آنها بودکهکسی مثل خاوری رشد کرد و درنهایت فرار کرد و به کاناد ا ال رفت. لی ز میگوید: «او نمایندهی خودشان بود در آن سیستم . آنها حتی در بانک های دولتی هم حضور دارند.» دومین مکانیسم برای ایجاد رانت و طبقهسازی فرایند توزیع د رهای یارانه ال ای است ، به خصوص در ال شرایطیکه دولتها قیمت د ر را بر اثر تورم در بازار منفجر میکنند.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2