۲8 چگونه می توان یککشور را دزدید؟ خود درآوردند و در همان شورای انق الب امتیاز ویژهی تأسیس سازمان اقتصاد ال اس می را، که درواقع نوعی بانک بود، به دست آوردند. درحالیکه همان شور ا همهی بانکها را دولتیکرده بود، به آنها یک بانک پیشکشکرد. در همان سال هم مبلغی نزدیک 3 میلیارد تومان وام را مصوب کرد تا این سازمان بین صندوقهای قرضالحسنهی زیرمجموعهی خود تقسیمکند. بنیاد مستضعفان و کل وزارت بازرگانی در اختیار این گروه قرار گرفت. شرکت بازرگانی دولتی را اساسا اینگروه شکل داد. شرکت اقتصادیکمیتهی امداد امام را اینگروه شکل داد، به ستاد داخلی بنیاد شهید رفتند. اینگروه در همهجا حضور پیداکرد و اگر تا پیش از انق الب ال ا از قدرت کام بوروکراتیک و رسمی فاصله می گرفتند، ایندفعه در قدرت بوروکراتیک و رسمی نشستند. به همین دلیل است که برخی از کارشناسان بر این باورند که تمرکز اقتصادی-سیاسی دوباره و بهشکل دیگری بازتولید شد. ایجاد طبقهی سرمایهدار جدید در زمان شاه بخشی از فرایند مدرنیزاسیون از ال ال با و ت شی بود برای طبقهسازی و ایجاد یک پایگاه جدید اجتماعی برای حاکمیت تا ال ا همسو با مرکز قدرت عملکند. کام ازنظر جامعهشناسی، مشاهده میکنیمکه در عمدهی ال تحو ت بزرگ صنعتی این اتفاق افتاده و بعد هم در پیوند ب ا ساختار سیاسی متمرکز شده است. اگر مسئله ی سازمان برنامهوبودجهی دههی ۱3۴۰ توسعه بود، مسئله ی سازمان برنامهی دههی ۱35۰ بیشتر اجرای اوامر ملوکانه در جهت آن چشمانداز بود؛ درنتیجه، در دههی ۱35۰ استق الل سازمان برنامه و به تدریج ال استق ل بانک مرکزی با چالش مواجه شد. آخوندی در توضیح تحلیل خود اضافه میکند: چون [رژیم شاه] از آن مرحله عبورکرده بود و تمرکز اقتصادی-سیاسی موردنظر شکل گرفته و میتوانست نهادها را به استخدام خودش دربیاورد. هر زمان این تمرکز صورت میگیرد، اولینکاریکه میکند این استکه نهادهای درون حاکمیت را از تعریف خالی میکنند. سپس به نهادهای مدنی بیرون حاکمیت میپردازند. یعنی اولین اتفاقی که رخ می دهد از درون تهی سازی نهادهای درون حاکمیت است... . سازمان برنامه و بانک مرکزی دچار مشکل میشوند. همهی نهادهای درون حاکمیت و نهادهای مدنی برون از حاکمیت آهسته آهسته در برابر این قدرت متمرکز گرفتار شده و مجبورند که از
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2