چگونه می‌توان یک کشور را دزدید؟

5۴ چگونه می توان یککشور را دزدید؟ سال ۱367 بحث خصوصیسازی در یکی از جلسات سران قوا مطرح شد و بهزاد نبوی در نامهای به آنها به این موضوع اشارهکرد: اگر می خواهیم آنها را واگذار کنیم، بهترین افراد صاحبان گذشتهی آنها هستند ، افرادی ال که ا ن در خارج کشور کسبوکار تازهای راه انداختهاند و آنجا هم موفقاند، کسانی مثل ایروانی و برخوردار. در غیر این صورت، همین مدیرانی که آنها را اداره کردهاند برای اینکار شایسته هستند. وگرنه، در بخش خصوصی بعد از ال انق بکسی را نداریم که توان فنی و تخصص اینکار را داشته باشد و بتوانیم به او ماشینسازی اراک یا تبریز یا ایران خودرو را بدهیم. حداکثر، تعدادی تاجر ال هستند که با فروش ام ک و تجهیزات این کارخانهها صدها برابر قیمتیکه خریدهاند سود میبرند. در آن زمان در زیرمجموعهی وزارت صنایع سنگین بیش از هفتصد واحد تولیدی و شرکت بود که تا پیش از آن در اختیار بخش خصوصی بود و با اجرایی شدن قانون حفاظت از صنایع ، مصادره و ملی شده بودند. مسعود نیلی،که آن زمان رئیس دفتر ال اقتصاد ک ن سازمان برنامه وبودجه بود، مبتنی بر مشاهداتش تحلیل و برداشت دیگری از این ال اخت فنظرها دارد: آنها فکر میکردند که اقتصاد دولتی میشود و در بلندمدت این اقتصاد دولتی آنها را حذف میکند. این مخالفتشان مقداری جنبهی ایدئولوژیک داشت. فکر میکردند ساختار بهسمت دیگری میرود که چیزی نصیبشان نمیشود. آنها فکر میکردند که باید اقتصادی سنتی و تجاری وجود داشته باشد که آنها هم بتوانند نقش خود را ایفا کنند، اما با این روشیکه دولت در پیشگرفته احتمال میدادند در آینده جایی برای آنها نماند. تغییر و همسانسازی با محیط هم برای آنها سخت بود و همچنان هم هست. اصل مسئله و ال مشک ت جناح راست و مؤتلفه با رژیم گذشته فرهنگی بود. درحالیکه جناح چپ اصل مسئلهاش عدالت اجتماعی و توزیع درآمد و فقر و بیعدالتی بود. اینها با هم موقتا در یک موضع قرار گرفتند که ال انق ب شد. ال انق ب که نتیجه داد، هرکس سر کار خودش برگشت، اما در جایگاههای جدید و مسئولیتهای حکومتی و دولتی. در زمان آقای مهندس موسوی آقای توکلی وزارت کار، عسگراوالدی وزارت بازرگانی و بهزاد نبوی وزارت صنایع سنگین را به عهده داشتند. همه دور یک میز در دولت می نشستند. بهزاد نبویکوپن چاپ میکرد و در ستاد بسیج اقتصادی مستقر بود. ال عسگراو دی در وزارت بازرگانی بود و اینکوپنها را از مردم میگرفت. درواقع، سرنخ توزیع کاال و خدمات در اختیار راستها بود. از همان اول به اینها رانت دادند. آقای مهندس موسوی بهلحاظ مدیریتی ذهنیتی داشتند که ما هم خیلی موافق نحوهی آنکار

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2