88 چگونه می توان یککشور را دزدید؟ در سال ۱37۲ که چشمانداز این رویکرد در حکمروایی، برای محسن رضایی مشخص شد، در نامهای به رهبری نگرانی خود از این شرایط را بروز داد. در بخشی از این نامه آمده است: جنابعالی مطلع هستید که اینجانب چه میزان از آقای هاشمی دفاع کردهام… من به روشنی میبینمکه تکنوکراتهاکه از اساس مخالف روحانیت و ایشان هستند ، چگونه دارند با دهها اقدام بیصدا ریشهی حاکمیت سیاسی روحانیت را در این کشور تضعیف میکنند و با بیوفایی کامل نسبت به آقای هاشمی و روحانیت نظام را به آن سویی که خودشان میخواهند میکشانند. برای آنها ظاهرا مهم نیست که امثال آقای هاشمی شکست بخورند. برای آنها این مهم استکه وضع فعلی را یک قدم به سوی غربزدگی ببرند و آن را به دست کسانی بسپارند که از دست روحانیت و سربازان وفادار آن که سپاه و بسیج باشد، زخم اساسی خورده و به جان همهی ما تشنهاند. من بهعنوان یک سرباز روحانیت دست جنابعالی را میبوسمکه آقای هاشمی را از این خطر بزرگ نجات دهید . انق الب ال اس می و امام راحلمان و حوزهی بزرگ شیعه برای امثال آقای هاشمی بهای بزرگ پرداختهاند و زحمت طاقت فرسایی کشیدهاند. خدا را شاهد میگیرمکه من به آقای هاشمی ال ع قهمندم و آرزو میکنمکه ایشان با سربلندی این سه سال باقیماندهی ریاست جمهوری را طیکند. از محسن رضایی بهعنوان کسی یاد میشود که به تقویت جایگاه اقتصادی نیرو های نظامی، بهویژه سپاه در ساختار اقتصادی - ، ال سیاسی جمهوری اس می معتقد است. برای همین او دولت های سازندگی (هاشمی رفسنجانی) و الحات اص (خاتمی) و دولت احمدینژاد را که حتی در ابتدا مورد تأیید نیرو های نظامی بود، اندیشهی حکمروایی محفلی، در دههی سوم و چهارم، در پوشش شعار عادیسازی ی ا انقالب زدایی در فرهنگ، اقتصاد و سیاست میداند. «در برههای نیز از "توسعهی اقتصادی" و در مقطعی "آزادی و توسعهی سیاسی " صحبت به میان آمد. رمز همخانگی این دو نماد این بود که در اندیشهی حکمروایی محفلی-وارداتی، در ده ه ی ،۱37۰ ال یک ائت ف بین لیبرالها و تکنوکراتها به وجود آمده بود.» ازنظر رضایی اندیشهی حکمروایی محفلی با محوریت شعار عادیسازی و در قالب «تنشزدایی و مذاکره با آمریکا» در خارج و «فاصلهگذاری با مردم» در داخل، ادامه یافت که مهمترین دستاورد خارجی آن در روابط منطقهای، عادیسازی مقطعی رابطه با عربستان در اواخر دههی ۱37۰ و اوایل دههی
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2