105 درجستجوی عدالتجهانی سرعتطی طلببود و مدارج ترقی را درحزبکمونیستبه فرهمند وجاه ۱۹۶۲ کرد. پدرش، سِوِتُزار، یککشیش ارتدکسصرب بودکه در سال خودکشیکرده بود. مادرش، استانیسلاوا، معلم مدرسه بود و او نیز در خودش را کشت. در روزهاییکه یوگسلاویِ سوسیالیست ۱۹۷۲ سال گرایانه در این فدراسیون ی ملی شده رو به افول بود و احساسات سرکوب چندقومیتیِ شکننده مجال بروز یافته بود، میلوشویچِ سوسیالیست تغییر گرا مبدلشده بود. در دوران پرآشوب گذارِ ماهیتداده و به پوپولیستی قوم پساکمونیستی، او به پیروان متملّقش حس قدرتمند هویت و هدفمندی گرفت، می که برمبنایترسو نفرتصورت داد. اینبازسازی خودانگاره می توانستپایانخوبیداشته باشد. نمی میلوشویچ در سخنرانیِ مشهوریکه به مناسبت روز ۱۹۸۹ ژوئن ۲۸ در ویتوسمقدسایراد کرد،ششصدمینسالگرد نبردکوزوو راگرامیداشت. گرایانه را به این روز، روز ماتم و سرشار از خاطرات بود و احساسات ملی آورد.شایدجایتعجبنداشتکه پرینسیپ، آرشیدوکفردیناند غلیانمی در چنین روزی به قتل رساند. میلوشویچکه از پشت ۱۹۱۴ را در سال تریبونیبر بالایبناییادبودگازیمستان، واقعدرمیداننبرد تاریخیکوزوو، ی ی درخشانجانی دوباره بخشید. او به توده کرد، به آنگذشته صحبتمی هایی قرار گفت: «شش قرن بعد، ما دوباره درگیر جنگ عظیم مردم بی هستیمکه برای پیروزی در آنها به اراده، شجاعت و فداکاری نیاز داریم؛ های والاییکه در آن روزها در میدان نبردکوزوو وجود یعنی همان ویژگی ها در حال افزایش ها و صرب ها بین آلبانیایی در زمانیکه تنش 22 داشت.» بود، در آن میدان نبردکه اهمیت نمادین بسیاری داشت، او در پاسخ به ی«اِسلوبو، اِسلوبو»گفتکه سرنوشتصربستان این زده شعارهایهیجان
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2