109 درجستجوی عدالتجهانی وارد سربرنیتسا شد، آشکاراگفته بودکه «ما در اینجا، انتقام خود را ۱۹۹۵ 29 ها خواهیمگرفت». از ترک که بدون ضعفی هم داشت. درحالی رحم، نقطه اما ملادیچ، این قاتل بی کرد، دخترش، آنا، عام می هیچ احساسگناهیکودکان مسلمانان را قتل در بیمارستان آتیه را عاشقانه دوستداشت. این دانشجوی پزشکیِ خوش بارانش بلگراد نورچشمی او بود. ملادیچ او را غرق محبت خود و بوسه ی خود از اسلحه نیز کمک کرد. ملادیچ حتی برای ابراز محبت پدرانه می التحصیلیاز تیریبودکههنگامفارغ اش،هفت گرفت.عزیزتریناسلحه می قدریبرایشعزیز بودکه قسم ینظامی به اوهدیه داده بودند. آنا به دانشکده خورده بود برای نخستین بار زمانی اسلحه را شلیک خواهد کردکه خبر تیر هایش، این هفت اشرا به او بدهند. در میان تمام اسلحه تولد اولین نوه کشی. مخصوصجشن و شادمانی بود و نه نسل عنوان ی اینکه درسازمان ملل باکسانیکه از نظر منهیولا بودند به مشاهده کردم شود، مشمئزکننده بود. با خودم فکر می رتبه برخورد می مقاماتعالی دزد شدن یک دوچرخه که دور از انصاف استکه در ژنو احتمال مجازات خاطر کشتار بیشتر از یکجنایتکار جنگی است. مسئله تنها این نبودکه به شد شدند، بلکه درواقع به آنان پاداش نیز داده می جمعی مجازات نمی وگو بین شد. گفت زیرا حضورشان برای توافق صلح ضروری تلقی می ها و کنشگران بازتاب تنشی بود که بین صلح و عدالت وجود دیپلمات هاست»، شدند که سیاست«هنر ممکن ها به ما یادآور می داشت. دیپلمات پرورانند. آنها به این ها را در سر می خواهان رؤیای ناممکن که آرمان درحالی تواند کشتار را متوقفکند و قرارداد کردند که مردیکه می نکته اشاره می محاکمهخواهد گذاشتناسلحه بسامضاکند،اگربداندکهبعداززمین آتش
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2