وجویجهانی بهتر درجست 144 دید کودک خردسالش شد.کاملاً مشهود بودکه اِلوژ بوتِرا از اینکه می می کرد. من بر روی زانوی استاد راهنمایش نشسته است، احساس غرور می ای نیز از دیدن اینکه دانشجوی سابقمکه اکنون وکیلی موفق بود، خانواده کردم. همان نخستین زیبا و موفق دارد، به همان اندازه احساس غرور می ی تحصیلاتش پیش من آمده بود، باریکه دیدمش، برای مشورت درباره گیل همگی ی حقوق در دانشگاه مک از او خوشم آمد. دانشجویان رشته شدت رقابتی عبور های چشمگیری داشتند و از سد گزینشی به موفقیت معنای دقیقکلمه از کرده بودند. اما اِلوژ از سد دیگریگذشته بود. او به ی حقوق راه چنگال مرگگریخته بود. از قضای روزگار، او به دانشکده مانع از ۱۹۹۴ کشی رواندا در یافته بود زیرا در کودکی و در خلال نسل 1 ، در کیگالی، شده بودند. ورودشبه مدرسه کشی را ی نسل مجمع عمومی سازمان ملل معاهده ۱۹۴۸ دسامبر ۹ در تأثیر هولوکاست و در میان ادای سوگندِ «دیگر هرگز»، تصویبکرد. تحت انگیز جلوگیریکنند. ی نفرت کشورها متعهد شدند که از بروز این فاجعه که ند، درحالی عام شد ها نفر قتل در دوران فعالیت سازمان ملل میلیون جهانیانکاری نکردند وصرفاً تماشاگر بودند. منکه در دادگاه یوگسلاوی به رواندا ۱۹۹۵ عنوان دادستان سازمان ملل خدمتکرده بودم، در سال به )کمککنم. ICTR المللیکیفری برای رواندا ( رفتم تا به تشکیل دادگاه بین کشیهیچشکیوجود نداشت. اما یضرورتمجازاتعاملاننسل درباره هایکیگالی، پایتخت رواندا، یادآور های هولناک اجساد در خیابان صحنه تواند مردگان را به زندگی بازگرداند. پرسش این امر بود که عدالت نمی تریکه در ذهنم وجود داشت این بودکه: آیا لازم بود این اتفاق روی بنیادین
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2