وجویجهانی بهتر درجست 146 شده است. اگر ایحساب کشتار جمعی درواقع تصمیمی عامدانه و فاجعه ی ما با شرّ بنیادیچه تفاوتیخواهد کار را با این فرضآغاز کنیم، مواجهه کرد؟ دهد که مصائب عظیم دوران ما کشی نشان می شناخت سازوکار نسل توان ادعا کرد که پذیر باشند، می بینی پذیرند؛ و اگر پیش بینی اغلب پیش پیشگیری از آنها نیز وجود دارد. این برداشت از چالشیکه پیش امکان ای که موجب شود به آن تمایلات بدبینانه رویمان قرار دارد، باعث می ایکه به قطع شود ــ یعنی سرخوردگی یسرنوشت محتوم می تداوم افسانه انجامد ــ بزدلانه تن ندهیم. درواقع، های نامطلوب می تماس با واقعیت ی بسیاری دارد. های آموزنده نبودن این فجایع برای ما درس طبیعی جویی نهفته و اعطای نوعی نمود جمعی منسجم به آشکارساختن ستیزه ی فجایع جمعی در ای نیاز دارد. این امر، هم درباره العاده آن به تلاش فوق ی ظهور شوم تروریسم های دوردست صادق است و هم درباره سرزمین ی خودمان. شرّ بنیادین نه اتفاقی است و نه و نفرت پوپولیستی در میانه ندرت بدون اعلام خطر ای در ابعاد عظیم است. به خودجوش، بلکه توطئه کند. پرسش اصلی این نیستکه آیا شکلی ناگهانی بروز پیدا می قبلی و به ی اصلی این استکه کشی را متوقفکرد یا خیر، بلکه مسئله توان نسل می ای برای مداخله وجود دارد یا خیر. آیا اراده نیز قربانیِ بیماری مهلک نفرت شده بود؛ ۱۹۹۴ اِلوژ پیش از فجایع کشی بینجامد. او توانست به نسل شد، می ایکه اگر کنترل نمی بیماری های کلاسی کلاسدوم بودکه برای نخستین بار متوجه تفاوتشبا سایر هم اششد. رواندایی
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2