وجویجهانی بهتر درجست 158 کنیم، کمککنیم. هنگامیکه نسبت به مصائب بشریت ابراز تأسف می نحوی تأثیر اینسوءبرداشتقرار داریمکه وقوع اینفجایع به احتمالاً تحت آید و هرچه را که ایکه ناگهان پدید می گریزناپذیر است، مانند سونامی و ای طبیعی است و نه ساخته کند: فاجعه بر سر راهش باشد، نابود می یبشر. پرداخته ی آخر کشی مانند وضعیتی نیستکه شما لحظه بازداری از وقوع نسل شوید. سازمان ملل تان بیدار می و پس از ورود سارقان مسلح به خانه نداردکه بتوانید با آنتماسبگیرید.هنگامی ۹۱۱ ایاضطراریمانند شماره ی ی فنی بودند، تنها گزینه های مدرسه ها بیرون دروازه که اینتراهاموی موجود استفاده از نیروی نظامی بود و خواه خوشمان بیاید یا نه، مداخله پذیر ی زیادی داشتکه در آن لحظه امکان قدری هزینه از نظر سیاسی به ی بشردوستانه نامحتمل است نبود. واقعیت این استکه امکان مداخله ی خود دست به بینانه مگر آنکهکشورهای قدرتمند در راستای منافعکوته ای برای مداخله وجود داشته باشد، چنینکاری بزنند. اما حتی اگر اراده هم در شرایطیکه باید بر است، آن درآوردن نیروها فرایندی زمان حرکت به قدری بالا بگیردکه از کنترل ها به سرعت مداخلهکرد تا مبادا خشونت به موقع هایی یافتکه مبتنی بر ورود به حل خارج شود. درنتیجه، باید راه ای آخرالزمانی برایرهانیدن قربانیان ازچنگال مرگنباشد. دهنده نجات یبرداشتی کننده ناکامیدر تشکیل نیرویاقدامسریعسازمانمللمنعکس نظرانه از منافع ملی در سیاستجهانی است. هنگامیکه تریگوه لی، کوته پیشنهاد تشکیلگارد سازمان ملل را ۱۹۴۸ نخستین دبیر سازمان ملل، در های قدرت 5 و شوروی «فکر خیلی بدی» بود. داد، این ایده از نظر آمریکا ی جنگ سرد بودند، موافق نبودند که در بینانه برتر که اسیر منطقکوته
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2