161 اراده به مداخله نظامیان غارتگر را به دست آورد و باکمک نیروهایجنگی و مبارزه با شبه بانی سازمان کوپترها بهجنگآنها رفت. اوضاعبرایصلح هایهلی بار آتش گرفته مللکمیبهترشده بود؛ اکنونمفهومجدیدیاز «اِعمالصلح»شکل ایضمانت اجرایی هم داشت. بودکه تا اندازه اما این مداخلاتپساز وقوعحادثه، هرچند مهم بودند اما به این موضوع هایگستردهجلوگیریکرد. عام توان از وقوع قتل پرداختکهچگونه می نمی یسازمان اند،ماننداستقرارنیروهایبازدارنده مواردموفقیهموجودداشته ها مللدرمقدونیه.ورودایننیرویکوچکاما بهنگاممانعازبالاگرفتنتنش بار ی فروپاشیِ خشونت ها و اسلاوهای مقدونیه در بحبوحه بین آلبانیایی شد. مقدونیه به سرنوشتکرواسی، ۱۹۹۰ ی یوگسلاوی سابق در دهه بوسنی وکوزوو دچار نشد. تنش وجود داشت اما فرصت ظهور نیافت. ی ی تلاقی استثنایی شرایط مساعد و وجود اراده اما این وضعیت نتیجه هایبالکانبهجنوباروپا سیاسیبرایجلوگیریازگسترشویرانگرجنگ بار را پذیرفت رغم این موارد استثناییموفق، باید این واقعیت اسف بود. به های متعارضاست، اِعمالصلح توسط ی اولویت که در جهانیکه عرصه عنوان آخرین چاره به آن نگاه سازمان ملل ابزاری پرهزینه استکه تنها به یمناسب شود و بستگی به امیالسیاسیدارد و در بیشتر موارد در لحظه می در دسترسنیست. ی مواجهه با شر بنیادین، وجود تخیل سیاسی است و فهم سازوکار لازمه هایی کشانه فرصت های نسل ی خشونت های اولیه کشتار جمعی. نشانه صرفه برای مداخله است که ممکن است در صورت تشدید به مقرون مانده توسل به حل باقی تنشی مهارپذیر و رسیدنکار به جاییکه تنها راه ها را در اختیار نداشته باشیم. نیروهایسازمان ملل باشد، دیگر آن فرصت
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2