17 فهم رنج یدرد هزار پاییبهصحنه ۳۰ اعتنا بود. نگریستن از ارتفاع دلالتدارند، بی تواند به تغییریمعنادار بینجامد. و رنج، نمی سازیکه برای نخستین بار در نگاهی بهگذشته، از سفر هواییِ سرنوشت ها و های سخنرانیِ دانشگاه آن درد جدایی از خانه را تجربهکردم تا سالن ها قدمگذاشتم، من وجویعدالتبدان هایسازمانمللکه درجست دادگاه را به این نتیجه رسانده استکهحقوق بشر نهحقیقتیمستولی بلکه هزاران آمیزودور ازدسترسنیست. بلکه ایاغراق داستانمعمولیاست. رنج، ایده های بسیاری ی زیسته و دانشی ژرف استکه در سراسر اندوهکده تجربه عدالتی تنها راه درک ام، پراکنده است. دریافتن بی که من شاهدشان بوده انگیز، تنها راه فهمیدن اند و هم غم هاکه هم فریبنده عدالت است. داستان این امر استکه چراکرامتِ ما مهم است. از همین روی، اینکتاب یکی ای ای از آرزوی مشترک ما برای جبران لطمه هاست؛ لمحه از این داستان دارند تا در ظلمت ها چگونه ما را وامی ناپذیر؛ روایتی از اینکه زخم جبران یدنیاییبهتر باشیم. دنبالطلیعه به مخاطراترفاه کنیم، زودیتهرانرا ترکمی هنگامیکه براینخستینبار به منگفتندکه به نهسالداشتم. مقصد ما مکانیغریببه نام تورنتو بود. نامعجیبیداشت. یجغرافیایم، در آنسوی آمد که انگلیسی باشد. آن را رویکره به نظرم نمی ای به نام «انتاریو» بودکه ایکوچکو تهی بالای دریاچه جهان، یافتم. دایره رنگ قرار داشت؛کشوریکه از ایالات متحده درکشوری بزرگو صورتی تا قطب شمال امتداد داشت. شنیده بودمکه جای بسیار سردی است و
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2