173 اراده به مداخله هایرادیویی، افکارعمومیبرای آمیز برنامه تشدیدلحنومحتوایتحریک شد. آنچه قرار بود اتفاق بیفتد، آماده می الوژ که در آن زمان ده سال داشت، بسیار کنجکاو و بازیگوش بود. او را قدغنکرده بود، اما RTLM کردن به رغم اینکه پدرمگوش گوید: «به می کننده ما یادگرفته بودیمکه یواشکیبه آنگوشکنیم...چونپیغامشسرگرم یمیهنی رواندا خدمت بود... فهمیده بودمکه برخی ازخویشانمان درجبهه دار بود.»کمیمکث یتوصیفآنها در اینرادیو برایمخنده کنند و نحوه می دهد: «البته وقتیکه هوتوها این پیام را جدیگرفتند کند و بعد ادامه می می دار نبود.» ها خنده و طبق آن اقداماتی انجام دادند، دیگر این توصیف گیری بود، دانستند که این موجیکه دائماً در حال اوج مردم عادی نمی زودیقرار استکه به سیلی ویرانگر تبدیلشود و تمامکشور را فرابگیرد. به آنکه بفهمد، با افزایش ای که بی پز بود؛ قورباغه ی آب داستان قورباغه یسرنوشتشومی ها درباره بینی شد. پیش پز می زنده آب تدریجیِ دما زنده شد: قطعاً چنین آمیز تلقی می که در انتظار بود، یا نادیده گرفته یا اغراق یجهانی نیز رواندا اهمیتی اتفاقی در اینجا روی نخواهد داد. از نظر جامعه توان در بهترین نداشت. درنتیجه، سیاستیکه در پیشگرفته شده بود را می حالتخیال خام و در بدترین حالت، نابیناییِ ارادی توصیفکرد. به نظر ها تعداد اندکی از فعالان حقوق بشر و تحلیلگران سیاسیکه در آن ماه اذهانرا RTLM کننده بود ــ کردند، وضعیتنگران وقایع رواندا را دنبالمی کرد. وقوع یک انفجار قطعی بود.گوش مسموم و تحریک به خشونت می شنوایی برای اعلام خطر آنها نبود. پراکن بُعدجدیدی پیداکردند: های نفرت طولی نکشید که برنامه
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2