در جستجوی جهانی بهتر

وجویجهانی بهتر ‌ درجست 206 کوریکه از آن برایکسب دستاوردهای استراتژیک استفاده شده بود، پیمانان ما برایکسبمنافعسیاسی از آن بهره ‌ ایکه هنوز نیز هم ‌ بنیادگرایی بردند، اکنون تا سرزمینخودمانگسترشیافته بود.شرارترا باید نابود ‌ می کرد و منبع این شرارت همواره جای دیگری و مسئولیت افراد دیگری ها و سرنوشت ‌ بود، افرادیگمنام و بدون تاریخکه هیچ ارتباطی با انتخاب تر از رنج و درد ماست. از ‌ ارزش ‌ ما ندارند؛ کسانیکه رنج و دردشانکم آمیزِ ‌ تر اینکهکسی به اینمسئله توجه نداشتکه این اقدامخشونت ‌ همه مهم فرد برایاحیایسازمانمللبود، برایتبدیل آن ‌ به ‌ سابقه فرصتیمنحصر ‌ بی هایجهانی و منافع مشترک. ‌ به ابزاری مؤثر در پرداختن به تهدید به یاد نخستین دیدارم از ساختمان سازمان ملل در نیویورک افتادم. ایکه برای ‌ وبرق دیپلماسی و بوروکراسی ‌ دانشجویکارورزی بودمکه زرق عنوان یک ‌ کرد، مسحورم کرده بود. به ‌ بهبود اوضاع بشریت فعالیت می دیدم فرش ایرانی باشکوهی ‌ کردم از اینکه می ‌ تبار احساس غرور می ‌ ایرانی بخش ورودیِ سالن مجمع عمومی سازمان ملل است، یعنی جایی ‌ زینت آیند تا مسائل مبرمجهان را حلکنند. این فرش ‌ که تمامکشورهاگرد هم می قرارگرفتنهزارانگرهکوچکبافته شده بود ‌ که با مشقتفراوان و باکنارهم های درخشان بیافریند، خود نماد زیبایی ‌ تا طرحی مسحورکننده با رنگ وحدتدر کثرت بود. این فرشمزین به شعری مشهور بودکه ما در دوران کودکیدر ایران آموخته بودیم، ابیاتپرمعنایعارفقرنسیزدهم،سعدیِ شدند تا به نام ‌ شیرازی.کلمات او تمامکسانی راکه وارد سازمان ملل می داد: ‌ صلحجهانی به مشورتبپردازند، مخاطبقرار می

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2