207 وحدت نوع بشر که در آفرینش ز یکگوهرند بنی آدم اعضای یکدیگرند دگر عضوها را نماند قرار چو عضوی را به درد آورد روزگار نشاید که نامت نهند آدمی غمی تو کز محنت دیگران بی شدند، نومیدانه در ها به تلی از خاکستر مبدل می که برج آن روز، درحالی وجوی توضیحی بودم و این شعر به یادم آمد. به این فکر کردمکه جست شدن، این ابیاتچگونه واقعیتوحدتما را تر از عصر جهانی بسیار پیش پیشگوییکرده بود. افغانستان عضویجدا از پیکر بشر نبود، بلکه جزئی از کند. ناپذیر به یکدیگر مرتبطمی شکلی تفکیک هیکلواحدیبودکه ما را به هایطولانی نادیدهگرفته شده بودند، رنج هایچرکینیکه برای مدت زخم ای ویروسی سوی جهان، اکنون مانند بیماری ناپذیر افرادی در آن وصف گیرِ نفرتمبتلاشده اعتنا به بیماری جهان های بی منتشر شده بود و انسان داد، بلکه حاکی از ها نمی سپتامبر خبر از برخورد تمدن ۱۱ بودند. داستان ناپذیر است؛ ناپذیر و تفکیک آن بودکه بشریت یک هیکل واحد، جدایی شکلی ناگسستنی با یکدیگر ها به جهانی که در آن آسایش و رفاه انسان ها و نهادهایی استکه تنیده است، جهانیکه شدیداً نیازمند نگرش هم در یواقعیتوحدتنوع بشر باشند. کننده منعکس شوند دوستانجهادگرا به دشمن تبدیلمی ای برجسته و ثروتمند بود. عبدالله، پژوهشگر و فردی محترم از خانواده تعداد بودند و ی حقوق هاروارد بسیار کم دانشجویان دکترا در دانشکده تعداد بسیار اندکی از آنها به خاورمیانه تعلق داشتند. ما علایق فکری بسیار کرد و من ی نظام مالی در اسلام تحقیق می متفاوتی داشتیم: او درباره
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2