وجویجهانی بهتر درجست 210 دادن به جهادگرایان و نابودکردن دشمن ای سرّی برای قدرت کرد؛ نقشه مشترکشان، یعنی شوروی، در افغانستان. برنامه این بودکه با استفاده از ی آشیل شوروی، «هلال بحران» در نزدیکی آسیای مرکزی، یعنی پاشنه ثبات مسکو را بر هم بزنند. در میان مقامات رسمی آمریکا صحبت از این این ماجرا، رویداد 8 بودکه «شوروی را در باتلاقی مانند ویتنام فرو ببرند». یافتن ی جنگ سرد برای دست رحمانه انگیز دیگری در رقابت بی نفرت به برتری بود. از یک سو، در این دوران آرامشی نسبی برقرار بود زیرا های رقیب صلح برقرار بازدارندگیِ اتمی باعث شده بودکه بین ابرقدرت بودنِ ویرانی متقابل موجب شده بود تا شود. منطق تردیدناپذیرِ حتمی اثرشود و احتمالا مانع از وقوعجنگ هایمرسوم بی یتاریخیجنگ فایده جای نابودی اتمی آنچه در پیرامون جهانی سوم شده بود. از سوی دیگر، به رحمانه بودکه های نیابتی بی هایرقیبدرجریان بود، جنگ این امپراتوری گرفت؛ مردمانیکه نیافته صورتمی به زیان مردمانی در کشورهای توسعه اهمیتبود. هایشان بی ارزشو رنج هایشان بی جان های عجیبی را رقم ی آن روز دوستی سیاست مجموع صفر خودخواهانه وجه جدید هیچ ی «دشمنِ دشمن من، دوست من است»، به زد. جمله ستودند های مدرن نبوغ استراتژیک خود را می نبود. هرچند استراتژیست دمان تمدن اما آنها صرفاً در حال عمل به مثلی باستانی بودند که به سپیده ای سانسکریت ، رسالهشاستره ارته تعلق داشت: در قرن چهارم پ.م. یکشورداری به قلم فیلسوفهندی،کاتیلیا، همینحکمتسیاسیِ درباره شدن امادرعصرجهانی 9 کرد. گرایانهرابهحکمرانانآنزمانتوصیهمی فایده آلودی پیامدهای متفاوت های ماکیاولیستیِ غرض سابقه، چنین بازی بی
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2