215 وحدت نوع بشر ی جمعیت مظنون ای وحشیانه روحیه شیوه نیروهای شوروی این بودکه به ی عظیمی از مردم و نابودکردن جایی توده هدف، جابه را با بمباران بی آذوقه تضعیفکنند؛ این اقداماتدرواقع حملاتی برای نابودسازی بودند. شدند؛ شهرها و شماری از مردم غیرنظامیکشته و مصدوم می تعداد بی میلیون افغان ــحدود ۵، ها شدند. بنا بر تخمین روستاهایفراوانیویرانمی سوم جمعیتکشور ــ آواره و پناهنده شدند. یک یکی از این پناهندگانکه من شانس آشنایی با او را داشتم، سیما سمر نام عنوان قربانیانی داشت. داستان او ناقضتصویر همیشگی از زنان افغان به پوش بود. او در جوانی شاهد دوران تغییرات اجتماعی بخت و برقع نگون پرشتابی بودکه باعثجهشکشور در خلال یک نسل از سنت به مدرنیته کرده و فاضل از سویی، زنان مدرنکه بسیاری از آنها تحصیل 11 شده بود. هایکابل حضور داشتند. هایی شیک در خیابان بودند، آزادانه و با لباس هایی مانند ازدواج از سوی دیگر، زنان سنتی هنوز مقید به اعمال و سنت شد. آمیز محسوب می سنتی بودند که از نظر افراد پیشروی جامعه تحقیر سیما جسور و بلندپرواز و مصمم بودکه با جدیتدرسبخواند و موفقیت داد که پیش از ازدواج به دانشگاه برود. کسبکند اما پدرش اجازه نمی سالگی او فردی را که پدرش برای ازدواج با وی در نظر گرفته در هجده بود، پذیرفت. این فرد عبدالغفور سلطانی نام داشت، استاد فیزیککه اندیش بودکه از تحصیل سیما برایش احترام قائل بود زیرا مردی روشن کرد. هنگامیکه خواستگارش به های فکری او حمایت می و بلندپروازی او پیشنهاد ازدواج داد، سیما در جوابگفتکه او دوست خوبی برایش خوبی پیش رفت: آنها چیز به خواهد بود اما نه یک همسر مطیع. همه صاحب پسری شدند و زندگی خوبی داشتند. حتی هنگامیکه سیما در
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2