231 وحدت نوع بشر جای تفکر ی علمی به شد. جانشینیِ اندیشه شکلی تصاعدی تقویت می به ، برآمدن حاکمیت ملی و دینی، انتقال از فئودالیسم به عصر صنعتی برانگیز ما را یسؤال یک از اینها، وجه ممیزه های رادیکال، هیچ ایدئولوژی ی العاده ترین پستاندار روی زمین تغییر نداد. استعداد فوق رحم عنوان بی به ما برای خودنابودگری سرانجام به ما آموختکه باید برداشت خود را از کشی، ازصلحوستفالی جهانتغییر بدهیم. دقیقا سیصدسالجنگو نسل ، طولکشید ۱۹۴۸ یجهانیحقوق بشر در سال تا اعلامیه ۱۶۴۸ در سال جای زور بر مبنای حقوق الملل و حاکمیت ملی را به تا بتوانیم حقوق بین بشر تجسمکنیم. های گرایی و کمونیسم اروپایی ایدئولوژی طور که ملی درست همان رمانتیکی را پدید آوردند که بخشی از نوع بشر را نسبت به بخشی دیگر دادن معطوفبه غیراروپاییان نیز درگیر آشتی دانست، نژادپرستی والاتر می ی استعماری بر نیمی از جهان بود. جان های نوظهورِ برابری با سلطه آرمان استوارت میل، فیلسوف لیبرال مشهور غربی و یکی از کارمندانکمپانی هند شرقی، حاکمیت استعماری بریتانیا را «موهبتی بیش از حد برای دانست. او باور داشتکه «حتی شدیدترین بدرفتاری مردم هندوستان» می ی ترین استبدادشرقی است... هرچه سلطه قدرتاروپایی بهتر از... معتدل این 20 تر باشد، حاکمیت صلح نیز فراگیرتر خواهد بود». بریتانیاگسترده ادعای برتری تمدنی برای نیمی از بشریتکه از حق خودمختاری محروم که درحالی ۱۹۴۳ ای داشت. برای نمونه، در سال بودند، پیامدهایگسترده های نازی بود، بریتانیا مشغول مبارزه برای آزادسازی اروپا از فاشیست میلیون تن از رعایای راج بریتانیا در قحطی بنگال جان خود را از ۳ حدود سمتمیدانجنگروانه خاطر جنگمواد غذاییهند به دستدادند زیرا به
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2