وجویجهانی بهتر درجست 264 ترتیب، این های بازماندگانگوشکند و به توانست به شهادت بود که می گذارانیکه سخنان به جریان التیام و آشتی یاری برساند. اما برای سیاست ی های پناهجویان نشنیده بودند، ایده پرسوزوگداز قربانیان را در اردوگاه دیده امری دور از ذهن و نامرتبط به های آسیب پالایی در سطح توده روان رسید. نظرمی ام، ایران، در پی از قضای روزگار، درست در همسایگی سرزمین مادری خاطرایمانشانبه اجرایعدالتبودم.درآنجامتعصبانشیعهعزیزانمانرابه ها امسال آیین بهائیکشته بودند. سرزمینیکه در آن زاده شده بودم وخانواده پیشمجبور به ترک آن شده بود، اکنونجهانی ممنوع بود. اسبابحسرت بودکه درسرزمینهمسایه، یعنیعراق، مشغولکمکبه آرمانحقوق بشر آنکهگرفتار زندان و توانستم همینکار را در کشور خودم، بی بودم اما نمی گراییشیعیرنجو آسیبدیده خاطر افراط شکنجهشوم، انجام دهم. من به گراکه معتقد بود بودم و اکنون احمد در برابرم قرار داشت؛ یکسنیِ افراط انگیز او، برایم ی نفرت باید مسلمانانشیعه راکشت. پسازشنیدن موعظه گرایانه همواره به یک شکل است و ی فرقه آشکار شد که بیماری مناقشه تفاوتی نداردکه هویتقربانیانوعاملانچیست.خواهجهادگرایانسنی یا شیعه باشند وخواهصلیبیانسفیدپوستدر غرب، نفرتهیچحدومرزی خورده برای حاصل آنهمواره این استکه فرد زخم شناسد و منطق بی نمی التیام خود باید دیگران را زخمیکند. احمداز اهالیدیرالزوربود؛شهریباستانیدرساحلرودفراتکهروزگاری ی آن جزئی از امپراتوری سامیِ پالمیرا بوده است. آنچه به تجارت پرآوازه های بازرگانی و ادیان مختلفی بودند که در سراسر غنا بخشیده بود،کاروان
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2