وجویجهانی بهتر درجست 266 کمتری داشت، در نوجوانی از خانه فرار کرده بود تا به داعش بپیوندد. توانستید هر چند تا دختر که جنگیدید می «تا زمانیکه در خط مقدم می بخواهیدداشته باشید.» ی تبهکار خیابانی بودکه مناسک بنا بر توصیف او، داعشمانند یکدسته آمیز اسباب پیوند میان مردان گروه بود. ترکیب تمایلات گذار خشونت حق، برای پسران های به ستیزانه و ترفیع آنها به مقام باور سبعانه و زن نفسکاذبی ایجاد یمردان بودند، اعتمادبه جوانیکه خواهان ورود به حلقه کرد؛ هویتیکه در آنِ واحد هم دگرآزارانه بود و هم زاهدمآبانه. پاداش می داعش برای جهادگران مطیع خود بردگان جنسی بود و محمد یکی از رسید که او از مسئولان توزیع این بردگان بود. برخلاف احمد، به نظر می طلبی ابراز ی خود نادم و شرمنده است یا شاید هم از روی فرصت گذشته نحوی او را آزاد کنیم. کرد و امیدوار بودکه ما بتوانیم به ندامتمی هایشان نگاهکنم. آنها زندانی بودند و توانستم به چشم گفت: «نمی او می کاری بکنم.» برای توانستم برایشان هیچ توانستم آزادشان کنم، نمی نمی اینکه تا حدی خود را تبرئهکند، داستان یافتن دو دختر ایزدی را تعریف وپایشان را بسته بودند. ی یکی از امیران در موصل دست کردکه در خانه هایشان را باز کردم و بهشانگفتمکه فرار کنند... فقط فرار کنید و «دست های بهکسی نگویید که من اینکار راکردم... برای دو روز، تمام داعشی دانم، موصل در تلاش بودند تا این دو دختر را پیداکنند اما تا جاییکه می وجدان داشت و از سویی نتوانستند آنها را پیداکنند.» او از سویی عذاب وجه مایل نبودکه دوران اوج جوانی خود را در زندان بگذراند. «من هیچ به سزاوار مجازاتم اما پانزده سال زندان برایم زیاد است.»
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2