در جستجوی جهانی بهتر

وجویجهانی بهتر ‌ درجست 268 کشیم".» او روی ‌ «در روستا به ما گفتند "یا اسلام بیاورید یا شما را می که لباسی سنتی و روسری بر سر داشت، هنگام ‌ زمین نشسته بود، درحالی ترش ‌ کرد.خواهر بزرگ ‌ شکلیمضطرببا انگشتانشبازیمی ‌ زدنبه ‌ حرف سکوتکرده بود و تنها چند کلمه صحبتکرد. ی مردان و پسرهای ایزدی راکشتند، سرِ بسیاری ‌ پس از اشغال روستا همه اجبار ناظر آن صحنه ‌ شان به ‌ از آنها را در حالی بریدند که اعضای خانواده ی جنسی ‌ عنوان برده ‌ بودند. زنان و دختران را به روستای دیگری بردند و به بینجنگجویانتقسیمکردند. که اشک در چشمانش حلقه زده بود، ‌ بشری با صدایی ملایم و درحالی توضیحدادکه «خواهرودخترعمویمرا به دوجنگجویداعشیفروختند... ی ‌ یکی از جنگجویان من را برای خودش برداشت. صبح روز بعد به همه دخترانگفتند که "بروید حمامکنید، خود را بشویید و تمیز کنید". یکی از 2 دختران رگخودشرا برید و خودکشیکرد.» های اردوگاه ‌ شویی ‌ ایکه از دست ‌ به داستان دردناکاو در میان بوهای زننده ی گرما و غبارِ تابستان ‌ دادم، در میانه ‌ جا پیچیده بود، گوش می ‌ در همه درجه بالای صفر بود و اینجا در ۵۰ ناپذیر عراق. بغداد جهنمی ‌ تحمل یچادری ‌ آمد. درسایه ‌ تر به نظر می ‌ درجه نسبتا خنک ۴۶ شمالعراقهوای گفتند روی زمین نشسته بودیم. بشری ‌ که بشری و خواهرشبه آنخانه می هم ‌ کرد که قطرات عرق و اشک در ‌ داستان خود را در حالی روایت می کرد. نخستین بار نبودکه ‌ برداری می ‌ آمیختند، سَلی نیز بادقت یادداشت ‌ می ‌ شنیدیم مردانیکثیفو ریشو درست پیش از تجاوز به دختران به درگاه ‌ می خواندند،گوییمتوجه تعارضبینملکوت ‌ خداوند رحمانو رحیم دعا می یخود نبودند. ‌ دروغینو اعمال منزجرکننده

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2