285 روح حقوق بشر کنیمکه در قامت ناجیانِ قربانیانی کند. همانند سینما، فرصت پیدا می می شکلی تخیلی در ونشان درسرزمینی ناشناخته، بدونهیچ تلاشیو به نام بی راه عدالتمبارزهکنیم. عدالتی روزمره و کمتر رازورزانه در همین سرزمین ی بی جیمی، چهره گرِ» پوش حیله جای «کودک ژنده در دوران کودکی به 12 خودمان است. پوش خجالتی» توصیفکرد.کودکی شد او را «کودک ژنده سِر والتر می اش ادراری بودکه زندگی پذیر، فقیر، مبتلا به اختلال یادگیری و شب آسیب بودن مادر، در هیچ وجه جذابیتی نداشت. با توجه به غیاب پدر و الکلی به ها بود، و شکی نبودکه دیر یا زود با پلیس ی خیابان واقع او یتیمی آواره سالگی او را به محل نگهداری کودکان کرد. در هفت درگیری پیدا می ای معاصر از ای تراژیک و نسخه بزهکار فرستادند و درآنجا او به چهره یکاکنیِ جیکی تصورکردم مبدل شد. ابتدا با توجه به لهجه الیور تویست گویی برای دوستانش هنگام که آدم مهربانی استکه در میخانه با لطیفه یسفیدپوست ساله کند. (یکنظامی شصت صرفآبجو آنها را سرگرم می شد بود و طبق برداشت رایجیکه از قربانیان وجود دارد در نگاه اول نمی حدسزد که او هم به اینگروه تعلق دارد.) اما داستان زندگی او یادآور این برند. درستمانند بسیاری از ها به یکسان رنجمی ی انسان امر استکه همه ی آنکه چیزی درباره ایم بی افرادیکه در زندگی روزمره با آنها برخورد کرده کوفته اشروحیدرهم رغمظاهرعادی یدردناکشانبدانیم، اونیزبه گذشته داشت. که جیمی شروع به تعریفکرد، «عمو تِد» برادر مدیر مدرسه بود. درحالی کرد، همسرشکنارشنشسته بود و دستشرا در او داستانشرا تعریفمی دستگرفته بود.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2