وجویجهانی بهتر درجست 302 دویدند کردند؛ به سرعتگوزن می دادند؛ رؤیاها را تفسیر می را شفا می بر آنهاکارگر نبودند. برخی از آنها کردند؛ زخم و همچون پرنده پرواز می کودکان یتیمی بودند که با راهنمایی ارواح مردگانی که آنها را دوست ی واسطه ها جان سالم به در برند. آنها به داشتند توانسته بودند از سختی 22 رنج، قدرتشفاگری یافته بودند. واسطه از آ گاهی بی های ویژه در ماه انگیز است، به الجزایر قطبیکانادا مکانی شگفت مجمع ۱۹۸۴ انگیز است. در دسامبر زمستانکه هوا همواره تاریکوسرما حیرت ی بیکر در جاییکه امروز نوناووت خوانده برای نخستین بار به دریاچه شود سفر کردم. هنگامیکه هواپیمایکوچکما پس از سفریطولانی می لوحانه پرسیدمکه هوا چطور استو درجواببه من به زمین نشست، ساده تصور درجه،قابل ۵۴ آورمنفی گفتندکه«مهمنیست.»بادمایسوزشگفت تواند در اینجا برای مدتی طولانی دوام بیاورد. اما نبودکه چگونهکسی می کرد درخشش سبزرنگ جادویی شفق آنچه سرمای سخت را تعدیل می ایکیهانی که در آسمان در اهتزاز بود، و به ما یادآوری قطبی بود، پرده اهمیت در عالمی نامحدود هستیم. در آن فضای ای بی کردکه ما نقطه می هایسالخورده شاهدش پهناور فهم سکوت معناداریکه در میان اینوئیت گفت، حکمتی بودکه در بودم، دشوار نبود. این سکوتی بودکه سخن می هایی اسرارآمیز از گنجید، مانند بادی بودکه حامل پیام قالب الفاظ نمی کردند اما های دیگر بود. آنها از کلمات بسیار محدودی استفاده می جهان هر کدام از اینکلماتمعانی بسیاری در خود داشت. کوشیددر«فرهنگسفیدپوستان» عنواننوجوانیمهاجردر تورنتوکهمی به ی انطباق فرهنگی چیزهای بسیاری آموخته بودم اما پذیرفته شود، درباره شناختم تر می چیزیکه پیش ها به هیچ ورسم اجتماعی اینوئیت یادگیری راه
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2