در جستجوی جهانی بهتر

وجویجهانی بهتر ‌ درجست 310 انگیز بودکه معصومیت ‌ های غم ‌ ها است. در همین سال ‌ ی فصل ‌ به چرخه رسید که وارد ظلمتی فراگیر شده ‌ سر گذاشتم. به نظر می ‌ را پشت ‌ کودکی دانمکه اگر در دوران ‌ حال، اکنون می ‌ پایان. بااین ‌ بودیم: شبی طولانی و بی هایمان را ‌ اندوه و محنت با امیدی راسخ استقامت نشان دهیم، اگر زخم بپذیریم و با عزمی تردیدناپذیر در مسیر عشقگام برداریم، روزی بهگذشته نگاه خواهیمکرد و بهگردش فصول روح، به اینکه رنج چگونه ما را برای کند، خواهیمخندید. ‌ سرور آماده می ام ‌ در خلال ربع قرن تلاش در راه عدالت، سفر پرماجرای حقوق بشری هایی ‌ کردم. رنج ‌ ها و فضاهایی برد که تصورش را نمی ‌ من را به مکان نشدنی روح ‌ انگیز و خاموش ‌ ام اما شاهد نور شگفت ‌ ناپذیر را دیده ‌ وصف ام، ‌ سفرانیکه در این مسیر پیداکردم بسیار آموخته ‌ ام. از هم ‌ بشری نیز بوده ام را ‌ طورکه مونا مسیر زندگی ‌ امکه درست همان ‌ تر از همه آموخته ‌ اما مهم فرسای ‌ به شکلی بنیادین تغییر داد، این سفر همواره با چشیدن درد طاقت شود. برایاینکه ارزشخدمتبه بشریترا پیداکنیم باید ‌ عدالتیآغازمی ‌ بی ناپذیر بتواند به اعماق وجود ما راه ‌ نخستگشوده شویم تا این نور شکست هایمان، ‌ پیداکند. بدون آشناییبا رنج، بدون افروختن آتشیسرکشدر قلب وجویجهانی بهتر را ‌ انگیزِ در جست ‌ هرگز نخواهیم توانستسفر شگفت آغازکنیم. خندان درآ تلخی بکششاباش ای تلخیخوش ها دهمگر چهکه من اول همه خار آمدم ‌ گل

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2