وجویجهانی بهتر درجست 38 کرد. او مدعی بود زیرا خداوندِ قادرِ مطلق را با دولتِ قادرِ مطلق یکی می از فرهنگیهودی- یحقوق بشر «نوعی برداشتسکولار بودکه اعلامیه مسیح ی استکه اجرای آن توسط مسلمانان مستلزم نقضقوانین اسلامی است». درنتیجه، حکومت جمهوری اسلامی ایران «آنچه برخلاف اسلام الدوام نقضخواهد کرد... بالاخره یا ما باید است... باکمال افتخار علی های غیرمذهبی را و ما تصمیم احکام خدا را نقضکنیم و یاکنوانسیون 9 ایمکه دومی را انتخابکنیم». گرفته بخشیدن به امر مقدس وجه اولویت هیچ ها به پردازی هدف این فلسفه در برابر امر سکولار نبود. مخالفت با حقوق بشر که با توسل به تفاسیر خواست نظرانه بودکهمی شد،ترفندیتنگ چرایشریعتتوجیهمی و چون بی از امر الهی به نفع مقاصدی شیطانی استفادهکند. حاکمان ایران شریعت کردند. ترکیب را هرطورکه برای حفظ قدرتشان مناسب بود، تفسیر می گوییِ مذهبی و نفرت پوپولیستی، استبداد نوینی بود که خطرناک مبهم توانستم عنوانکودکی مهاجر نمی در لباسسنتظاهر شده بود. اما من به های اسلام سیاسی را برای مخاطبیکه در ها و ظرافت راحتی پیچیدگی به تفاوتو در بدترین حالت پر از نفرت بود، توضیح بدهم. بهترین حال بی ام این استکه در شرق، خدانشناسیکافر و در غرب، دریافتمکهگرفتاری تروریستیشترسوارم. ترین اصل خصوص برایم بسیار عجیب بود زیرا مهم این زندانِ هویت به گذار آیین بهائیکه از والدینم آموخته بودم وحدت عالم انسانی بود. بنیان بهائی، بهاءالله، ندا سر داده استکه: «انّ ربّکم الرّحمن یحبّ ان یری من
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2