39 فهم رنج هایی قول یکی از نخستین نقل *فی الأکوانکنفس واحدة و هیکل واحد.» کردیم این عبارت بود: «جهان یکوطن های بهائی حفظ می که در کلاس 10 الارض اهل آن.» و من علی مطلب دیگری که آموخته بودیم این بود که در مسیر سفر روحانی ها راکنار بگذاریم و حقایق و فردمان تقلید کورکورانه از سنت منحصربه یما با جهان پررمزوراز ها را خودمان بررسی و ارزیابیکنیم. رابطه واقعیت جای اصول جزمی منسوخ و مناسک نامفهوم باید مبتنی بر آرزوی به نویسد: «کدام عاشقکه جز در وطن معشوق وحدت باشد. بهاءالله می همچنین آموخته 11 مطلوبراحتجوید؟» محلگیرد؟ وکدامطالبکه بی ها باید جای خود را به رهبران منتخب بدهند و اینکه الله بودیم که آیت آنکه کس نیست. این آزادی در خودشناسی، بی حقیقت در انحصار هیچ روحانیون بر آنکنترلِ الهیاتی داشته باشند، تهدیدی برای فعالیت علما های آنان را به امری زائد تبدیل شدن دانش دینی، سفسطه بود. دموکراتیک کرد. عنوان میانجیان الهیاتی متزلزل می ی آنان را به کرد و نقشبرجسته می 12 بنا برحدیثی اسلامی، «العلم نقطةکثرها الجاهلون.» نگرش آیین بهائی به برابری جنسیتی نیز از عوامل خشم علمایی همچون آموختند که بشریت دو بال دارد: یک بال، خمینی بود. از کودکی به ما می های های عبدالبهاء، یکی از شخصیت مردان و یک بال، زنان. بنا بر آموزه 13 محوریآیینبهائی،«تاهردوبالقوینگردند،عالم انسانیپرواز ننماید». ، هنگامیکه شاه به زنان ایرانیحق رأیداد، خمینی برآشفته ۱۹۶۳ در سال شد و هشدار داد که: «تساویحقوق زن ومرد، رأیعبدالبهاء است؛ آقایان خداوند دوست داردکه تمام اهل عالم را مانند روح و جسمی واحد مشاهدهکند. *
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2