51 فهم رنج سرسبز در مرکز شهر، شبیه به پارک مرکزی نیویورک. مرجان پناهگاهی وجوی او به آن وقتی دید که پدرش به خانه بازنگشته است، در جست ای هایشفایده پارکیکه عادتداشتند با هم در آن قدم بزنند، رفت.کوشش نداشت. او دیگر پدرشرا ندید. پدر او نیز مانندسایر بهائیانسرشناس، در روزهای اول انقلاب ناپدید شد. ی های شوم جمهوری اسلامی، نقشه های آتی، با گسترش برنامه در ماه نابودی بهائیانِ برجسته شکلی علنی به خودگرفت. یکی از این بهائیان، گرم و شناسی برجسته، فردی سرزنده و خون کامران صمیمی بود، زبان همراه دیگرهفتعضومحفلملیبهائیان داشتنیهمه. او به عمویدوست ای پنهانی و ساختگی در دادگاهی انقلابی، دستگیر شد. پس از محاکمه ها بعد فیلم این دادگاه اتهامجاسوسی به مرگمحکومشدند. سال همگی به داران بهائیان این فیلم را از زندان فرمایشی به دستما رسید، یکی از دوست کیفیتسرانجام توانستیم صورتقاچاقیبیرونآورده بود. در اینفیلم کم به اشبر او چهگذشته است. ببینیم در آخرینساعاتزندگی دهند: «مرگ بر دشمنان در ابتدای دادگاه، گروهی خشمگین شعار می تواند عادلانه باشد. ای قوی دال بر اینکه این محاکمه نمی اسلام»؛ نشانه بار ی عدالت بودکه اگر پیامدی چنان مصیبت جریان محاکمه، مضحکه ترین یکوچک دار باشد. دادستان، بدون ارائه توانست خنده نداشت، می ای واهی به هم های توطئه که مملو از خشم بود، نظریه شواهد و درحالی بافت. در یک صحنه، کامران صمیمی را به جاسوسی برای اسرائیل می یکودکان بهائی از مدارس ی اخراجگسترده محکومکردند زیرا او درباره رسانیکرده بود. «جرم» فرضی او این بود به افرادی خارج از ایران اطلاع ی سیاستِ آزار و اذیت دینی جمهوری اسلامی که واقعیتی آشکار درباره
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2