وجویجهانی بهتر درجست 74 ایتاریخیدردادگاهلاههغیرمنتظرهبود. انتظار ایناتفاقدرجریانمحاکمه هایش را نداشتم. اعتراف و ندامت او با برداشت مانوی من از دیدن اشک برانگیزی خوانی نداشت. با ابهام اخلاقیِ تشویش درست و نادرست هم هم درجاییکه اصولاً باید فارغ از هرگونه ابهام باشد. متهم، مواجه بودم، آن گناه در بوسنی پسازسقوط فرد بی ۱۲۰۰ علتکشتار دراژن اردموویچ، به خواه و شد. من، جوانی آرمان محاکمه می ۱۹۹۵ ی سربرنیتسا در ژوئیه در مقام دادستان سازمان ملل، در سوی دیگر دادگاه قرار داشتم و او را جای آنکه آکنده از به ارتکاب جنایت علیه بشریت متهمکرده بودم اما به کردم. خشمی موجه باشم، برای او احساستأسفمی ها، دادگاه نازی دنبال برگزاریدادگاه ، پساز پایانجنگو به ۱۹۴۶ در سال الملل مرتکب ها هستند که علیه قانون بین نورنبرگ اعلامکرد: «این انسان شوند و نه نهادهایی انتزاعیو تنها با مجازاتافرادیکه مرتکب جنایتمی آید.» مفهوم حقوق الملل به اجرا درمی اند مفاد قانون بین این جنایاتشده خوانی ندارد. بشر، مفهوم حاکمیت قانون با مصونیتکیفریِ ظالمان هم حال، در تواند بدون مجازاتبماند. بااین بدیهی استکهکشتارجمعی نمی نیافتنیبوده یتاریخدورانمدرن،عدالتجهانیآرزوییدست بخشعمده ی بخواهی و در محدوده صورت دل استکه یاکلاً نادیدهگرفته شده یا به های سیاسی به اجرا درآمده است. سیاستِ مجموع-صفرِ جنگ واقعیت تا 2 ی قضاییِ دادگاه نورنبرگگسترش پیدا نکند. سرد باعث شد که رویه زمانیکه عاملان جنایاتدر سوی درستمرز ایدئولوژیک ایستاده بودند، شد. اعمال آنها نادیدهگرفته یا حتی تشویق می دنبال فروپاشی یشادمانی دوران پساجنگ سرد به ، در میانه ۱۹۹۱ در سال سازی های یوگسلاو و شبح «پاک اتحاد جماهیر شوروی، وحشتِ جنگ
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2