درآمدی بر صلح جاودان کانت

34 جنگ و صلح از دید کانت »پرسش .کند ‌ محکوممی )Legal( ایمشروع ‌ یرویه ‌ مثابه ‌ طورمطلقجنگرا به ‌ به هـا همـه در ‌ خـارج هـم مـا بـازاء عینـی نـدارد. مثـً جهـان یـک ایـده اسـت. چیزهـا، اعیـان یـا ابژه هـا ب ـه نقـش ‌ کن ـد. ارزش ایده ‌ ای دلال ـت نمی ‌ ان ـد، ول ـی جهـان، خـود، ب ـه چی ـز، عی ـن ی ـا اب ـژه ‌ جهان گـذاری ‌ دهـی بـه مفاهیـم اسـت، بـدون آنکـه توانایـی سـازندگی و بنیان ‌ بخشـی و جهت ‌ آنهـا در سامان نویسـد: ‌ داشـته باشـند: کانـت در نقـد عقـل محـض می ی محـض ‌ اش منحصـراً در فهـم باشـد (یعن ـی ن ـه در ان ـگاره ‌ «مفهـوم محـض ت ـا آنجـا کـه خاسـتگاه هــا کــه از امــکان ‌ شــود. یــک مفهــوم متشــکل از پنداره ‌ ) نامیــده می notion حساســیّت)، پنــداره ( ).» مــراد مــن از ایــده یــک B377 تجربــه فراتــر رود عبــارت اســت از ایــده، یعنــی مفهــوم عقــل ( هـا داده نتوانـد شـد. بنابرایـن، ‌ ای متناظـر بـا آن در حس ‌ مفهـوم ضـروری عقـل اسـتکـه هیـچ ابـژه هـای ‌ اند. این ـان مفهوم ‌ هـای اسـتعلایی ‌ شـوند ایده ‌ هـای ن ـاب عق ـل م ـا کـه اکن ـون بررسـی می ‌ مفهوم ی ‌ وســیله ‌ شــده به ‌ انــد، از بهــر آنکــه اینــان هرگونــه شــناخت تجربــی را همچــون تعیین ‌ عقــل محض ی ‌ وســیله ‌ اند، بلکــه به ‌ وپرداخته نشــده ‌ خواهانــه ســاخته ‌ نگرنــد. این ـان دل ‌ ها می ‌ تمامیــت مطلــق شــرط یکاربــرد فهــم مربــوط ‌ رو، ضرورتــاً بــه تمامــی حیطــه ‌ اند، و ازایــن ‌ خــود طبیعــت عقــل داده شــده کــه ‌ رونــد، چنان ‌ اند و از مــرز هرگونــه تجربــه فراتــر می ‌ گردنــد. ســرانجام، اینــان اســتعلایی ‌ می ی اســتعلایی مکفــی باشــد. هنگامــی ‌ ای یافتــه نتوانــد شــد کــه بــرای ایــده ‌ گاه در تجربــه ابــژه ‌ هیــچ ی فهـم محـض) اطلاعـی زیـاد بـه ‌ گویـد، از نظـر ابژکتیـو (چونـان ابـژه ‌ کـه انسـان از ایـده سـخن می های تجربــی) ‌ دهــد ولــی از نظــر ســوبژکتیو (یعنــی در رابطــه بــا بــودِش آن تحــت شــرط ‌ دســت می ده ـد، دقیق ـاً ب ـه ای ـن دلی ـلک ـه ای ـده همچـون مفه ـوم ی ـک بیشـینه هرگ ـز ‌ سـخت ان ـدک اط ـ ع می طـور ملم ـوس مطابق ـاً داده شـود. اکن ـون، چـون ام ـر اخی ـر در واق ـعکل هـدفکارب ـرد ‌ توان ـد به ‌ نمی شــدن بــه یــک مفهــوم ‌ بــاره، نزدیک ‌ دهــد، و چــون دراین ‌ ی عقــل را تشــکیل می ‌ صرفــاً نظرورزانــه کلـی سـقط ‌ همـه در عمـل هرگـز یافتـه نخواهـد شـد، بـدان معناسـتکـهگویـی مفهـوم به ‌ کـه بـا این تــوانگفــتکــه او فقــط یــک ایــده اســت... همانــا ایــن ‌ شــود، پــس در مــورد چنیــن مفهومــی می ایـده، شـرط ناگزیـر هرگونـهکاربـرد عملـی عقـل اسـت. تحقـق عملـی ایـده همـواره محـدود اسـت ناپذی ـر و بنابرای ـن، همـواره، تحـت نف ـوذ مفه ـوم ی ـککمـال ‌ و ناق ـص، ول ـی تحـت مرزهـای تعیین هـای واقعـی ‌ ی عمل ـی سـخت پرثمـر اسـت و در رابطـه ب ـا کنش ‌ مطل ـق قـرار دارد. ب ـر طب ـق آن ای ـده ی عمل ـی، عقـل محـض، حت ـی دارای علی ـت اسـت، ‌ سـانی پرهیزناپذی ـر ضـروری اسـت. در ای ـده ‌ به ی ‌ کنــد... هرچنــد دربــاره ‌ گنجانــد تولیــد می ‌ کــه واقعــاً آنچــه را کــه مفهــوم او در خــود می ‌ چنان همــه، هرگــز زایــد ‌ انــد، بــا این ‌ بایســتی بگوییــمکــه آنــان فقــط ایده ‌ هــای اســتعلایی عقــل می ‌ مفهوم هــای اســتعلایی عقــل هیــچ ‌ ی مفهوم ‌ وســیله ‌ شــان. زیــرا درســت اســتکــه به ‌ شماریم ‌ و باطــل نمی تواننـد در پایـه، و بـدون اینکـه ملاحظـه شـوند چونـان ‌ همـه آنـان می ‌ ابـژه تعییـن نتوانـد شـد، بـا این سـازد ‌ قانونـی بـرایکاربـردگسـترده و هماهنـگ فهـم عمـلکننـد، قانونـیکـهگرچـه فهـم را قـادر نمی شناسـد، ولـی ‌ هـای خویـش برمی ‌ ای را بیشـتر از آن بشناسـد کـه او خـود بـر طبـق مفهوم ‌ تـا هیـچ ابـژه .)A237/B386 شــود ( ‌ تر هدایــت می ‌ بــا ایــن حــال در ایــن شــناخت بهتــر و وســیع

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2