49 سوی] صلح جاودانکانت تفسیری بر [به شود، رد ها حفظ می کانت آن صلح جهانی را که در اتّکا به اَبَردولت تر قلمداد ها را برای آزادیحتّی از شرّهایجنگخطرناک کند. او اَبَردولت می ترین هایی «به خوفناک گوید، در تاریخ، بارها چنین دولت کند. وی می می وطن، ِ «جماعتجهان اند». در نتیجه،کانت، در برابر ها انجامیده خودکامگی تحت رهبری واحد»، آشکارا از «وضعیت قانونی فدراسیونی هماهنگ با کند. هر دولتی طور مشترک بر آن توافق شده باشد»، دفاع می قانون مللکه به میلی غیرقانونی داردکه در صورت امکان، از «طریق حکومت جهانی واحد ها ِ این شرّ، جدایی ملت شدن خود، به صلحی جاودان» نیل یابد. عامل خنثی با زبان و مذهب استکه نخست به نفرت و جنگ، ولی سپس با «پیشرفت انجامد. ها به هماهنگی بیشتر» به فدرالیسممی تمدنو نزدیکی تدریجی انسان ِ آزادی به ارمغان ی نیروها، صلح را در گورستان خودکامگی، با تضعیفهمه ترینرقابتمستقرّ یتوازننیروها درزنده وسیله آورد؛ فدرالیسم،صلحرا به می معنایصلح با زور و تحمیل است، [امّا] فدرالیسم، سازد. خودکامگی، به می صلح با توافق. ناپذیر وجود دارد،صلح المللیو قانونمدنی تفاوتی زوال میان قانون بین شود؛ دولتیکه قدرت میان شهروندان یک دولت با قوانین دولت حفظ می تواند هایمختلففقط بدون نیروهای اجبار می اجبار دارد.صلح میان دولت طور قانونی برقرار و حفظ شود. در ارتباط با اهمیت نهادهای حکومتی در به کند. نظامسیاسیجمهوری،کانت،باصراحتینامعمول،منظورخودرابیانمی طور قانونی رفتار تواند شکلگیردکه به ها می گوید حتی قومی از شیطان او می کنند، وکنشبورزند، زیرا قدرتاجبار در بطن نهادها نهفته است. فدراسیون های آزاد ــکه برخلاف دولت منفرد یا دولت جهانی، قدرت چندانی دولت
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2