52 سوی] صلح جاودانکانت تفسیری بر [به ای استکه نه مربوط به اصول صلح جاودان،که مربوط عدم انسجامی ریشه ها هنوز نوع «جمهوری» حکومت به دورانگذار است؛ زمانیکه بیشتر دولت هاییکه ی عدم انسجام را ندارند. اینجمله مربوط به آنجاست؛ همراه با همه در واقعیت نهفته است. ی قطعی سوم: «حق شهروندی جهان باید محدود به شرایط مادّه نوازی همگانی باشد.» مهمان الملل، دیگران را در بر های آزاد، تحت قانون بین فدراسیون دولت ِ حکومت ها به نوع جمهوری ی دولت گیرد. نوع بشر تنها زمانیکه همه نمی یابد. اروپا جهان نیست.کانتدر عصر ظفرمندی دستیافتند بدان دستمی ها، زیست، زمانیکه اگر نه برایکانت،که برای بیشتر آدم استعمار اروپایی می کرد و هرچه برای اروپا اهمیت حق، حکومت می انگار اروپا بر جهان، به شد. نداشت، اصلاً فاقد ارزش دیده می شـمارند. کانـت در آثـار حقوقـی خـود را مجـاز می کننـد، بلکـه فقـط آن دهنـد، و نـه از آن منـع می می ۱۷۹۴-۱۷۹۳ ی سـالگفتارهـا درس دهـد: در سـه شـرح متفـاوت از قانـون تجویـزی بـه دسـت می دانـد کـه مقتضـی حـق اسـت. وقتـیکانـت قانـون تجویـزی را مجازشـمردن اسـتثنای منعـیکلـی می ی حاکـم ی اجـازه مثابـه را منتشـر کـرد، قانـون تجویـزی را به سـوی صلـح جـاودان به ۱۷۹۵ در سـال شـدن از حکومـت حـقکـه بـرای تعویـق اجـرای ایـن قوانیـن... قائل توصیـفکـرد، نـه بـرای مستثنا ی آموزه وقتـی ۱۷۹۷ ِ غـرض آنگـردد. و در نهایـت در ی قانـون، نقـضخـود کـه مبـادا اجـرای ناپختـه ی حقـوق را بـه چـاپ رسـاند، معنـای دیگـری از قانـون ترین اثـر خـود در فلسـفه ، سیسـتماتیکحـق یــا تعلیــق گفتارهــا درس جــای ارجــاع بــه اســتثنای منعــی عمومــی مثــل تجویــزی را مــراد کــرد. به گفت ـه ب ـود، قان ـون تجوی ـزی ب ـه سـوی صل ـح جـاودان به موق ـت ی ـک فرمـان ی ـا من ـع مانن ـد آنچـه در ، قان ـون ی حـق آم ـوزه دهـد کـه ن ـه اجـرای آن لازم اسـت و ن ـه ممن ـوع اسـت. در کنشـی ارجـاع می هــای «از نظــر اخلاقــی خنثایــی»کــه در عیــن حــال پیامدهــای حقوقــی دارنــد، تجویــزی بــر کنش حاکـم اسـت. ها در متونکانت بنگرید به: ی تفسیر این اختلاف درباره Weinrib, J. “Permissive Laws and the Dynamism of Kantian Justice”, in Law and Philosophy, February 2013.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2