53 سوی] صلح جاودانکانت تفسیری بر [به هایآزاد برایصلحکافی نیست. ِ دولت الملل کانتدریافتکه قانون بین ها را به هم بپیوندد. ی انسان فراسوی آن، باید قانونیوجود داشته باشدکه همه آنها را در درون مرزهایی 12 ِ اقامتگاه آنان) ِ جهانی ی شکل وسیله «طبیعت (به ی نوبه کند که به محصور داشته است.» این آنان را به جماعتی فیزیکی بدل می ی ی زمین در همه شود شرّ و خشونت در یک نقطه از کره خود «موجب می نقاط آن احساسشود». ی چیستی اصول شهروندی جهان تنها از یکجهت، ولی کانت درباره ی ِ فیزیکی» همه ی «تعامل ممکن سان نتیجه جهتی مهم، سخنگفته است. به شوند». ها برای دادوستد متقابل داوطلب می ها بر روی زمین، «انسان ملت آنها حق دارند که به چنینکاری دست بزنند؛ غریبه حق دارد که همچون [مسافر] خارجی، از جانب خود، حق دشمن با او رفتار نشود. دیدارکننده نداردکه با بومی همچون دشمن رویارو شود. شرایط آن چیست؟کانتحق مالکیتسرزمینی را برای بومیان هر کشوری، حتی «شبانان و شکارچیانکه وعلفاست»، آب هایبی یفراخیاز بیابان اسبابمعاشآنها وابسته بهگستره کند، گیرد.شهروندیجهانتنهاحقوقدیدار[سفر]را اعطا می فرضمی پیش ی گزیدن در میان بومیان ــ مانند دیگر شیوه نه حقوق اقامت را. حق سکنی تواند اقامت،تملکزمینــمقتضیبستنقرارداداستو«حتیاینقراردادنمی با سوءاستفاده ازجهلساکنان درجاییکه مربوط به انتقال و واگذاری املاک 13 است، بسته شود». هـای تواننـد در فاصله سـبب چنیـن امـری ناگزیـر نمی ها به مـراد شـکلکـروی زمیـن اسـت. انسـان 12 بسـیار دوری از هـم زندگـیکننـد و ایـن نزدیکـی و تراکـم جمعیـت بـه تنـش و خشـونت میـان آنهـا انجامــد. می زیســت و ایــن دیــدگاه او ناظــر طــور کــه بالاتــر آمــد، کانــت در عصــر اســتعمار می همان 13
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2