درآمدی بر صلح جاودان کانت

54 سوی] صلح جاودانکانت ‌ تفسیری بر [به ِ آن بر ‌ بودن ‌ ظاهر موجه ‌ دارد، از به ‌ های استعمار برمی ‌ کانت نقاب از روش تواند به نفع جهان باشد. او شورمندانه ‌ این پایهکه تحتشرایطیخشونتمی کرد. ‌ ِ» دورانشارلمان را محکوم می ‌ یدیانتمسیحی به آلمان ‌ «ورودسفّاکانه بودن، بعدها عدالت را بر بنیانی ‌ کردکه «اکنون ناعادل ‌ او این اصل را طرد می تربناکردن». ‌ مطمئن کرد؛ نظمی حداقلی خارج از ‌ بینی می ‌ ی نظم جهانی را پیش ‌ کانت ایده ِ‌ کنند. ساخت قانونی ‌ ی جمهوری حکومت می ‌ شیوه ‌ ِ آزاد که به ‌ ی ملل ‌ جامعه خاطر قدرتاجبار ‌ انگیزدکه قانون تنها به ‌ یکانتاین اعتراضرا برمی ‌ سه مادّه باش است تا در ‌ پذیر است؛ قدرتیکه همواره آماده ‌ راستی وابستگی ‌ دولت به ِ شهروند دیگر کفایت ‌ موارد بینابینی وارد عمل شود، وقتیکه حس قانونیت ی قهریه ــ و در نتیجه صلح جاودان ــ تنها در چهارچوب ‌ ولی قوه 14 کند. ‌ نمی ی ملل و حتیکمتر از آن، در جماعت/ ‌ دولت ممکن است، نه در یکجامعه ِ‌ تأثیر قرار بگیرد، اجبار قانونی ‌ باهمستانی جهانی. اگر قدرتی بزرگ تحت معنای جنگ خواهد بود. ‌ دادگاهی عالی همواره به یدولتیجهانی ‌ جویانه ‌ بنابراینتنهادوراهچارهوجوددارد:یا آرامشصلح که در آنچراغ آزادی با خودکامگیخاموششده است، یا وضع پیشرفت آزاد کردنــد ‌ بردنــد و در آنجــا اقامــت می ‌ بــه اســتعمارگرانی اســتکــه بــهکشــورهای دیگــر یــورش می کردنــد. ایــن دیــدگاه کانــتکامــً ‌ ها رفتــار می ‌ ِ خــود بــا آن ســرزمین ‌ و همچــون ســرزمینی از آن ضداســتعماری اســت. ایک ـه ‌ ت ـوان در غی ـاب ق ـدرت قهری ـه ‌ شـودک ـه چگون ـه می ‌ یعن ـی ب ـه ای ـن سـه م ـادّه اعت ـراض می 14 هـا انتظـار رعای ـت صل ـح و قان ـون را داشـت؟ اگـر در ‌ نمای ـد، از دولت ‌ صل ـح و قان ـون را حاکـم می سـبب ق ـدرت اجب ـاری اسـتکـه دول ـت ‌ دهن ـد، به ‌ داخـلکشـور م ـردم ب ـه قان ـون پایبن ـدی نشـان می محــض اختــ ف میــان شــهروندان ‌ بــرد تــا به ‌ بــاش بــه ســر می ‌ دارد؛ دولتــیکــه همیشــه در آماده کنن ـد و بـا عـدم ‌ مداخلـهکن ـد. «وضـع بینابین ـی» وضعیتـی اسـتکـه شـهروندان در آن مخاصمـه می ی دولـت بـه نـزاع خـود فیصلـه بخشـند. ‌ تواننـد بـدون مداخلـه ‌ کفایـت حـس قانونیـت شـهروند، نمی

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2