درآمدی بر صلح جاودان کانت

57 سوی] صلح جاودانکانت ‌ تفسیری بر [به یاصلراهنما برایگزینشبهترینابزاربرایتأمینمنافعشخصی» ‌ یک«نظریه سازد. ‌ را می ها هرگز طالب آنچه مقتضای ‌ گوید که انسان ‌ بصیرت می 20 ی ‌ این نظریه رود و هرگز ‌ صلحجاودان است، نیستند. انسانوقتی به قدرترسید، پیشمی ی ‌ دهد مردم برای او قانون وضعکنند. یکدولتخودمختار درباره ‌ اجازه نمی ها هرگز تن به ‌ ی چگونگی احقاق حقوق خود در برابر دیگر دولت ‌ مسئله شمارد، ‌ ی دیگر می ‌ دهد. حتی یک قارهکه خود را برتر از قاره ‌ محاکم آنها نمی کند. ‌ انقیادآوردن دیگری درنگ نمی ‌ در تقویت قدرتخود از طریق به شود، دروغ ‌ یسیاسی بصیرتدر نظر گرفته می ‌ اصلسیاسیکه با آموزه سوی ناراستی، ‌ سوی عدم صداقت وجود دارد، به ‌ است. در انسانگرایشی به سوی نوعی «خیانت ظریف». در سیاست، بصیرت اینگرایش، نخست، ‌ به شود و با هنرمندی از آن ‌ شود، سپس به سطح خودآ گاه آورده می ‌ دریافت می شود. ‌ بهرهگرفته می خواند، ‌ های تجربی سیاست ــ رفتارها ــ می ‌ ولی در هرچهکانت فاکت کند، هرگز آنها را در ‌ ِ آنها را انکار نمی ‌ یکچیز چشمگیر است:گرچه واقعیت شناسد. ‌ ی رفتار سیاسی به رسمیت نمی ‌ مقام یگانه شالوده ی بصیرت» سیاسی این راکه «اساساً اخلاقی وجود دارد» انکار ‌ «آموزه طورکلی صادق نیست، گرچه از نظر تجربی، ‌ روست که به ‌ کند. ازاین ‌ می ها را ‌ کند که او انسان ‌ ِ عملی فکر می ‌ مدار ‌ طور خاص، درست است. سیاست ‌ به و نیز در این باب: سولیوان، ۶۸ ، صی حکم ‌ نقد قوه ی تفاوت نقد و آموزه بنگرید به ‌ همچنین درباره .۱۷۰ ی فولادوند، ع. تهران: طرح نو، ص ‌ ، ترجمهیکانت ‌ اخلاق در فلسفه )۱۹۹۴( . ر تر این را «آموزه» خوانده بود، نه نظریه زیرا «آموزه» نوعی نظریه است. ‌ یاسپرسکمی پیش 20

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2