64 سوی] صلح جاودانکانت تفسیری بر [به کهگویی برای اصطلاح طبیعتاً، بدون تفحص انتقادی سروکار دارد، چنان به همه معلوم است. ها یغایت یاری ایده ب)شناختچیزها به ی تاریخ انسانی، منزله ی نفس، و سپس به منزله حتی در طبیعت زنده به هایی برایکاوشوجود داردکه در روابطصرفاً علّی قابلیتشناخت موضوع رسد. آنها به پایان نمی ِ ِ حسی واقع برای هرگونه دریافت ی روابط غایی، برای شناخت و به ایده شوند، لازم است. ما زندگی را که بر ما پدیدار می های زندگی، چنان 25 واقعیت کهگویی طبیعت، آن را برای غایتی طرح ریخته است و ما شناسیم، چنان می کهگوییعلیّتدرراستایغایتی دانیم،چنان شناختیانسانرا می واقعیتروان ها با آن ی غایت را تنها تا جاییکه واقعیت پیشرفته است،گرچه ما این ایده توانیم آن را اثباتکنیم؛ ما تنها توانیم دنبالکنیم. ما نمی خوانی دارند، می هم ی ابزار گریزناپذیری برایشناخت بهکار ببریم. مثابه توانیم آن را به می خواند، از ی طبیعت»کهکانت آن را «مشیت الهی» نیز می بنابراین «اراده همه،کیفیتیابژکتیودارد؛ ِ چیزهایپدیدارینیست. با این جنسهمانواقعیت شناختی فقط ی ابزاری روش مثابه ها به »ها. اهمیت ایده کیفیت ابژکتیو «ایده سوبژکتیو نیست؛ آنها اهمیتیابژکتیوهمدارند،چونتاجاییکهواقعیتبا آنها یابیم. انطباق پیداکند، ظاهراً خارج از واقعیت، معنی آنها را درمی خود، مشروط است. خودی از سوی دیگر، ابژکتیوبودن قانون اخلاقی، به این قانون بدون محدودیتی ازجانبتجربه وجود دارد. از آنجاکه عقل انسانی 25 fact
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2