درآمدی بر صلح جاودان کانت

69 سوی] صلح جاودانکانت ‌ تفسیری بر [به شرط ‌ ک انتنیست].کانتصلحرا تنها به ‌ ِ مطلوب ‌ آید[صلح ‌ نیاز به امنیتبرمی داند. ‌ تحول انسان به موجودی اخلاقی مطلوب می های واقعی هشیار است، زیرا او رفتار ‌ کانت در بحث خود از انگیزه اخلاقی ‌ ـ ‌ بخشدر بحثچالشسیاسی ‌ شناسد. او با جدیتی الهام ‌ انسانی را می شناسد. ‌ ی خیر را می ‌ اندیشد، زیرا او معنای اراده ‌ می .شکاکیتو اعتماد ۵ ی طبیعت» یا ‌ ی «اراده ‌ هایکانت درباره ‌ ِ ایده ‌ ما نباید دو ویژگی مدام مکرر «مشیت الهی» را فراموشکنیم. ِ‌ سان ‌ محض است. این غیریقینی است، به 28 »ی ‌ اول، این یک «فرضیه کند تنها علتکافی معلولی خاص را که تماماً در ‌ هاییکه «ادعا می ‌ داوری کند». ‌ اختیار ما نیست، بیان می ِ‌ دوم، این یک «امید» محضاست. با آگاهی از ناتوانی خود برای تحقق توانیم «امیدهای اخلاقی» داشته باشیم و «توقع داشته باشیمکه ‌ کلیت، ما می نقـد شـود. کانـت در ‌ معنـای خاصـی بـهکار بـرده می ‌ یکانـت به ‌ یـا فرضیـه در فلسـفه Hypothesis 28 نویسـد: «در رابطـه بـا "کاربـرد عملـی"، عقـل حـق دارد چیـزی را فـرضکنـد کـه ‌ می عقـل محـض ب ـه هی ـچ آیی ـن در می ـدان نظـرورزی محـض حـق ن ـدارد آن را فـرضگی ـرد، مگـر آنکـه مجـاز باشـد هــای پیشــینی بــه ‌ چنیــن فرض ‌ ی این ‌ فــرضکنــد. زیــرا بــا آنکــه همــه ‌ مبناهــای برهانــی رســا را پیش ی عملـی بـه هیـچ روی بـدان خاطـر نگـران نیسـت... ‌ رسـانند ولـی علاقـه ‌ کمـال نظـرورزی آسـیب می خورنــد کــه برهــان امــر ‌ هایــی را بــهکار گیــردکــه بــه هیــچ روی بــدانکار نمی ‌ او آزاد اســت فرضیه ی موضـوع مناقشـه بسـیار ‌ او را تقویـتکننـد؛ بـل فقـط بـرای آنکـه نشـان دهنـد کـه همـاورد دربـاره ی بینـش نظرورزانـه ‌ دانـد کـه بتوانـد خـود را بـه داشـتن امتیـازی نسـبت بـه مـا در زمینـه ‌ کمتـر از آن می افـزار مجازنـد: ‌ ی عقـل محـض فقـط چونـان جنگ ‌ هـا در حیطـه ‌ خـوشگردانـد. بنابرایـن فرضیه ‌ دل A777/ ن ـه ب ـرای آنک ـه ب ـدان راه حق ـی را بنی ـان نهی ـم بلک ـه فق ـط ب ـرای آنک ـه از حـق دف ـاعکنی ـم» ( .)B805

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2