71 سوی] صلح جاودانکانت تفسیری بر [به ناپذیر ی حاضر بخواهد، در بحث شکست چیز را برای لحظه تواند همه می لغزد و در است. جوهر آنحرکتمدام است، مثل مارماهی از زیر چنگما می آمیزومطلق است. برای عینحالرویکرد آنبهشناخت، درهر لحظه، تعصب ِ تغییر جهان است ــ مارکسیسم، در نتیجه، از ِ» آن ــ که عمل «سرشت علمی تواند کند. از آنجاکه، درعینحال، نمی نظر می یاخلاقو قانونیتصرف همه ِ فلسفیگفت، ی استیصال طورکه لنین در یکلحظه بدون آن دو بماند، همان کند. به میانگین ادب انسان تکیه می داند. او معیار لاینفکّ قلبهر انسان کانت مدعی نیستکه آینده را می شناسد. این معیارْ معتبر گوید، به رسمیتمی زبان عقل با او سخن می راکه به خورد. ولیکانت اعتماد خود را به چیز شکست می است، حتی وقتی همه توان های پیوندهاییکه می کند؛ اعتمادیکه با نشانه روند رویدادها توجیه می شود. از آنجاکه شود، ولی اثبات نمی صورتتجربی تعیینکرد، تقویتمی به اعتمادشناختنیست، ممکن استتزلزل یابد. بنابراین، کانت، در هرکدام از اش، دهد رقیب خیالی تواند اجازه اندازه اعتماد ندارد. او می آثار خود به یک چنان تأثیرگذارانه براهینی علیه این اعتماد اقامهکند که ما بهگمان بیفتیمکه های نهایی را دارد، ِ اندیشه گوید. او شجاعت اندیشیدن اوستکه سخن می هرچند با نهادن آنها در دهان رقیبان. ی خواهد خود را تنها بر پایه استکه می 29 ِ سیاسی» باور رقیب «اخلاق ِ اعتبار قوانین اخلاقی، کاملاً در گرفتن فرض تجربه استوار کند. با وجود پیش یانداختنتقصیر برگناه آدمیان هایتجربیرا بر پایه مقام یکناظر، او داوری گوید: دهد. او می و الوهیت انجام می 29 Political moralist
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2