75 سوی] صلح جاودانکانت تفسیری بر [به کند. صلح جاودانی در کار اعتماد کانت بر هر دو استدلال تکیه می ها برای اجرای آن بر ضرورت طبیعی تکیهکنند؛ در نخواهد بود، اگر انسان مقامموجوداتی اخلاقیما باید آزادانه آنرا مستقرسازیم. ولی اخلاقهم بدون یاری ضرورت طبیعی هرگز یارای استقرار صلح جاودان را ندارد. دهد؟ ایمی . آیاکانتبرنامه ۶ ایبرایشرحچگونگیتحققآننیست. نویسشرایطصلحجاودانبرنامه پیش های ِ ساخت دادن دست دادن اصول است، نه به یکانت نشان ی رساله نکته المللیکه چه بسا بتوانند استقرار آن را تحقق بخشند. قانونی و بین بنابراین بدیهی استکه کانت هیچ پیشنهادی برای اجرا در وضعیت ی امور، بایستدر بحبوحه یخود ندارد. برایچنینکاری او می ملموسزمانه بود.ولیاوبرایاصول هایشرایطزمانیخودمی مردیآگاهبهواقعیت سیاست ، که گذارد؛ او نه با برنامه ای پیش نمی تحقق [صلح جاودان] هم هیچ برنامه کند. مثلاً هایممکن تحقق آن اشاره می دهد، به راه ایکه به ما می تنها با شیوه اندیشد دارد. جای دیگر می 32 در یک جا، او توقع فراوانی از شهریاران منوّر ی زمینه های دیگریکه همان پس که دولتجمهوری منوّر و نیرومند با دولت پیوندند. او رستگاری یملل با یکدیگر می سیاسیرا دارند، در اتحادیه ـ اخلاقی ی داند. درباره شده،که در اصلاح از راه تحول می ریزی را نه در انقلابی برنامه گوید. ی اخیر او بارها سخن می این نکته ِ وضعیت امیدوار نیست. آنچه وضعیت کانتبه موفقیتتغییر ناگهانی شده، که تحت هدایت آنها و در اقتضا دارد نه مستقیماً از اصول اعلام 32 Enlightened princes
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2